ورزش در ذات خود مانند اثر هنری عمل میکند. همان طور که خلق یک اثر هنری سال ها زمان می برد، روی کار آمدن یک ورزشکار هم سال ها زمان می برد. اشتراک اثر هنری و ورزش در این است که هر دو بدون وجود مرجعی برای کارشناسی و نقادی اهمیتی کسب نمی کنند. بسیار دیده ایم که کسانی در موزه ها از جلو تابلو نقاشی یا مجسمه ای عبور می کنند و در عرض نیم ساعت از کل یک موزه هنری بازدید کرده و یا به محلی باستانی رفته و بدون درک لازم، آن را چون مخروبه ای می پندارند. ورزش نیز همین گونه است اگر به ورزش پرداخته نشود و مرجعی برای رسیدگی به مسابقات ورزشی و کارشناسی بازی ها و عملکرد فدراسیون ها، باشگاه ها و ... نباشد، اهمیت خود را از دست می دهد و خریداری نخواهد داشت. اگر کارشناس و نشریه ورزشی نباشد مطمئنا ورزشکاری هم مجال ظهور و بروز پیدا نمی کند.
ورزشکار و کارشناس در یک رابطه تنگاتنگ و انفکاک ناپذیر به سر می برند و هیچکدام بدون دیگری ارزشی پیدا نمی کنند. ورزشکار بدون منتقد مانند عکس زیبایی است که در گوشه ای قرار دارد و کسی متوجه آن نیست و کارشناس ورزشی هم بدون ورزشکار مانند قاب عکسی گران قیمت است که عکسی ندارد تا کسی به آن مراجعه کند، لذا این دو زمانی ارزش دارند که یک گالری مجلل وجود داشته باشد که این عکس ها و قاب های زیبا درون آن قرار داده شود تا افراد از آن بهره کافی ببرند.
اگر کارشناس و نشریه ورزشی نباشد مطمئنا ورزشکاری هم مجال ظهور و بروز پیدا نمی کند.
منتقد یا کارشناس تنها برای ورزشکار نمی نویسد، او برای مخاطبین ورزش می نویسد، اگر مطلبی در جهت جلب توجه یا تخریب و یا هر دلیل مغرضانه یا سودجویانه ای نوشته شود، پس از مدتی ارزش خود را از دست می دهد و مخاطب خود را از دست می دهد. کم نبوده اند اشخاص و مجله هایی که در همان ماه ها یا سال های اول دچار بی مهری قرار گرفتند و برای همیشه به ورطه فراموشی سپرده شدند. همچنین ورزشکار نیز نباید در جهت جلب نظر کارشناسان قدم بردارد و تنها به کسب حمایت آنها اقدام کند، رسالت او انجام کار درست با نگاه به نظر کارشناسان است نه عمل صرف به گفته های آنها. تنها زمانی رابطه ورزشکار و منتقد در جایگاه واقعی خود قرار می گیرد که دارای شفافیت باشد. اگر هر کدام از طرفین، ورزشکار به پشتوانه هوادارانش و منتقد به واسطه قدرت قلم و مجله و ... در جهت حذف یا تخریب طرف مقابل اقدام کنند این شفافیت از بین می رود.
منتقد یا کارشناس تنها برای ورزشکار نمی نویسد، او برای مخاطبین ورزش می نویسد، اگر مطلبی در جهت جلب توجه یا تخریب و یا هر دلیل مغرضانه یا سودجویانه ای نوشته شود، پس از مدتی ارزش خود را از دست می دهد و مخاطب خود را از دست می دهد.
در اینجا نیاز به تعریف مجدد از کارشناس(منتقد) داریم. کارشناس کسی است که با توجه به هدفی که در نظر دارد، اقدام به نقد و بررسی بازی ها ، تیم ها، باشگاه ها و بازیکنان (اعم از انفرادی یا تیمی) و هر امری که به آنها مربوط می شود را بازگو کرده و نظر کارشناسانه خود را بیان می کند. کارشناس کسی است که با توجه به داده های آماری که بدستش می رسد یا خود محاسبه کرده، از بدیهیات شروع می کند تا به موهومات و نکات ریز، دست پیدا کند. کارشناس با عباراتی مانند: «من چه چیز را می بینم»، «درباره این بازی چه تصوری دارم» و می بایست اظهار نظر کند. وگرنه صرف بیان آمارهای کامپیوتری و تاریخچه دردی دوا نمی کند و دیگر نیاز به کارشناس و نقادی نیست همه این اطلاعات با جست و جوی ساده بدست می آید.
اکنون زمان آن است که به رابطه کارشناس و ورزشکار بپردازیم. چگونگی رابطه ورزشکار و کارشناس مسئله بسیار مهمی است. کریستوفر نایت معتقد بود تا درباره کسی نقدی ننوشته نباشد با او دیدار نمی کند. عادت او بر این بود که قبل از هر مهمانی یا برنامه ای می بایست نظر خود را بیان کند سپس به آن جلسه یا برنامه برود. این سخن حاکی از آن است منتقد رویکرد ثابتی در مواجهه با افراد گوناگون دارد. او می دانست که اگر با کسی رو به رو شود دیگر قادر به نوشتن نقد منصفانه نیست. اگر از او خوشش می آمد، در مدح و اگر نظر منفی پیدا می کرد در ذمّ او می نوشت. از طرفی ورزش و اثر هنری مقدم بر خالق و ورزشکار برای کارشناس است. منتقد ابتدا به اثر و بازی می نگرد سپس به خالق و ایفا کننده آن نظر می کند. فرض کنیم منتقد و ورزشکار برای اولین بار در میزگردی رو به روی هم قرار گیرند، هر چه منتقد مطرح کند ورزشکار جواب یا توجیهی می آورد و چون حی و حاضر است دست کارشناس بسته می شود، لذا تنظیم این رابطه بسیار مهم است. در این زمینه دیده ایم که مدیر عامل باشگاه یا رییس فدراسیونی را دعوت می کنند تا کارشناسان به نقد و بررسی آن فدراسیون یا باشگاه بپردازند. مسلم است که جهت حفظ منافع یا برخی مسائل، موضوعات اصلی مطرح نمی شود مگر اینکه همه یقین کنند شخص ماندنی نیست و روزهای آخر خود را در آن جایگاه پشت سر می گذارد، آن موقع است که چنان از آن طرف بوم می افتند که طرف را با خاک یکسان می کنند. در حالی که همین موضوع در مجلات یا روزنامه ها با مطلبی بدون نام یا با اسم مستعار منتشر می شود . خطری هم ایجاد نمی کند. البته در بسیاری از کشورها نقد جایگاه ویژه ای دارد که در کشور ما هنوز اهمیت آن درک نشده است.
کریستوفر نایت معتقد بود تا درباره کسی نقدی ننوشته نباشد با او دیدار نمی کند.
در کنار همه این مسائل، رابطه دوستانه میان ورزشکار و کارشناس نیز الزامی است. ایجاد محیط دوستانه توسط اصحاب رسانه از جمله مسائلی است که اگر در حد اعتدال رعایت شود ترقی آن رشته ورزشی و ورزشکار را فراهم می آورد. اگر این مراسم هایی که قبل از بازی ها میان داوران و بازیکنان و کارشناسان و خبرنگاران در بعضی رشته ها صورت می گیرد، به بعد از مسابقات منتقل شود حتما مسئله ای ایجاد نمی کند اما بعضا شاهدیم پیش از شهرآورد و برخی رشته های دیگر، روز پیش از مسابقه مهمانی هایی می گیرند که می تواند در نتیجه بازی و یا در ذهن مخاطبین تاثیر منفی بگذارد. کسی مخالف صمیمیت و دوستی نیست اما با ایجاد شبهه دردی از کار دوا نمی شود. همیشه مرزی میان کارشناس و منتقد با ورزشکاران و مدیران مختلف ورزشی باید وجود داشته باشد. نه آن قدر از هم دور باشند که به مفاهیم انتزاعی بپردازند و نه آن قدر نزدیک که نقد را به نابودی بکشانند.
لارسون در باب کار نقادی و کارشناسان معتقد بود که «مسئولیت شما در قبال سوژه نقادی تا حد امکان منصف بودن نسبت به آن است» و سپس اضافه می کند که «در قبال سلیقه خود و ارزش هایی که بدان معتقدید جانب انصاف را باید رعایت کنید». در هر جامعه ای رعایت اخلاق و انصاف از مفاهیم و اعمال پسندیده به شمار می آید. منتقد نباید تحت هیچ شرایطی حیطه ورزشی را با سایر موضوعات خلط کند. اینکه فلان ورزشکار فلان پوشش را انتخاب می کند مسلما ارتباطی با ورزش او و بیان آن در مجله یا روزنامه توسط کارشناس نیست. البته می توان دوستانه یا به طنز مطلبی را مطرح کرد اما مسائل حاشیه ای را به متن اصلی بیاوریم مسلما فضا را از آن شفافیت خارج می کند. متاسفانه گاه شاهدیم که نقادی با تمام گستردگی ای خود، بی نهایت سخیف می شود و به مسائل کم اهمیت یا اساسا بی اهمیت اختصاص داده می شود و این در حالی است که به خصوص ورزش ما نیاز به نگاه های فرهنگی، اجتماعی توسط کارشناسان و مدیران با کفایت دارد.
ورزش تشنه نقد است و این تشنگی تنها با ایجاد فضای کارشناسانه صحیح ایجاد می شود. تنظیم رابطه میان ورزشکاران و کارشناسان بی شک بیشترین کمک را در این عرصه فراهم می کند.