هرچند که مدت حضور رئیس فدراسیون بر صندلی ریاست در اساسنامه فدراسیونها چهارسال عنوان شده است اما زمان چند ماهه قبل و بعد از انتخابات برای آشنایی و گرفتن سررشته کار در دست و از آن طرف چند ماه رایزنی و گاهی کارشکنی کاندیداهای دور جدید برای ریاست، عملا چهار سال را کوتاه کرده و بنا به شرایط هر رشته مدت جدیدی تعریف میشود. در صورتی که وزارت به تکالیف قانونی خود برای برگزاری انتخابات در زمان مقرر عمل نکند و سرپرست را جانشین رئیس کند نیز عملا برنامه راهبردی فدراسیونها با چالشهای بسیاری رو برو خواهد شد.
بیثباتی در رشتههایی که در هر دوره انتخاباتی آنها چشمان زیادی به صندلی ریاستشان دوخته شده را باید بارزترین عارضه مدت زمان تعریف شده رئیس در مسند کار عنوان کرد. گاهی گره حواشی آنقدر کور میشود که "گسترش و توسعه کمی و کیفی رشته ورزشی، توسعه و تعمیم بازی جوانمردانه، اتحاد و یگانگی، ارتقا ارزشهای ایرانی ـ اسلامی" به عنوان اولین هدف تعریف شده در آیین نامه در کلاف سردرگمی آن رشته گم و به طورکل پیشرفتاش نزولی میشود.
به نظر میرسد، بسیاری از فدراسیونهای بینالمللی موفق با مدت زمان ریاست یک دهه یا بیشتر باید الگوی فدراسیونهای داخلی قرار گیرند تا با این نحوه انتخاب رئیس، هم حواشی کمتر شده و هم فرصت بیشتری برای برنامهریزی و پیشبرد اهداف در اختیار تیم مدیریتی قرار گیرد.
البته در گام نخست از نحوه انتخاب رئیس نباید غافل بود و باید شرایطی فراهم کرد که چهرههای خوشنام و تحصیلکرده ورزشی بعد از تجربه حضور در سمتهای مختلف فدراسیونها و آشنایی با قوانین و امور اداری در راس کار قرار گیرند که در این صورت هم دلسوز رشته ورزشی خودشان خواهند بود و هم چون سالها شاهد اداره فدراسیونها بودهاند به نوعی با چم و خم کار نیز آشنا هستند.
با توجه به تغییر دولت در سال جاری و احتمال واگذاری بسیاری از فدراسیونها، سازمانها و بخشهای ورزش به جاماندههای اتوبوس مدیران دولتی در سایر بخشها، نگرانی درباره سرنوشت رشتههای ورزشی فزونی یافته است. تجربه ثابت کرده که پس از روی کارآمدن هر دولت جدید، مدیران سیاسی و اقتصادی اغلب خود را دایه دلسوزتر از مادر میدانند و با حمایت بالادستیها بر صندلی ریاست فدراسیونها مینشینند و عرصه را برای خبرگان واقعی تنگ کرده و حتی مانع رسیدن آن رشته به اهداف مورد نظر میشوند.
شاید بهترین رویکرد برای تضمین موفقیتهای ورزشی، تقسیم حوزه اختیارات در بین ارکان مختلف فدراسیونها و کاهش ضریب نفوذ رئیس در تمام امور جاری و راهبردی فدراسیونها باشد. تا از سویی از جاذبه تکیه زدن بر مسند ریاست یک رشته ورزشی برای مدیران نامرتبط بکاهد و از سوی دیگر با جا به جایی یک فرد فضای رشته ورزشی متبوع زیر و رو نشود. به هر ترتیب با توجه به انتخابات ریاست جمهوری، اتخاذ رویکرد مناسب از سوی جامعه ورزش میتواند از آسیبهای تغییر و تحول در سال المپیک بکاهد.
به قلم: الهام محمدی مجد