منهای فوتبال-اینکه دلایل و مستندات وزارت ورزش برای این منظور چه بوده و چرا بدون در نظر گرفتن سازوکار لازم و به یکباره خواهان اعمال چنین رویه ای در انتخابات فدراسیونهای ورزشی شده روشن نیست اما آنچه که روشن است اعمال چنین سلیقه و روشی جز اینکه اساس انتخابات را از بیخ و بن برکنده و آن را به شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل کند مفهوم دیگری ندارد. اصلا معلوم نیست دوستان در این رابطه نظر کارشناسان و جامعه ورزش را جویا شده اند یا اینکه صرفا دستورالعملی ابلاغ و صادر شده، بی آنکه پیامدهای آن در نظر گرفته شده باشد؟
این درست که گماردن سرپرست در راس فدراسیون ها بعضا زمینه بروز پاره ای مشکلات از جمله تمایل سرپرستان به حضور در انتخابات، طولانی شدن دوره سرپرستی یا تمایلات آنان به یکی از نامزدها را فراهم می کرد اما این مشکلات با درج دو-سه تبصره ذیل بند های مربوطه در آیین نامه انتخابات قابل حل و فصل بود تا اینکه در اقدامی غیر معمول این اجازه به رییس فدراسیون داده شود باوجود حضور در راس کار، به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کند! البته ممکن است گفته شود که دبیر مجمع از سوی وزارت ورزش معرفی می شود و مستقل عمل خواهد کرد که این موارد با وجود حضور رییس فدراسیون در محل کار و ذینفع بودن در انتخابات محلی از اعراب ندارد.
برخی از روسای فدراسیون ها پیش از این باوجود گماردن سرپرست تلاش می کردند انتخابات را مهندسی کنند اکنون اگر قرار باشد هم راس کار و در فدراسیون مستقر و هم نامزد انتخابات باشند که باید فاتحه چنین انتخاباتی را خواند. آنها با علم به این قضیه از همان بدو ورود به فدراسیون تمام اهتمام خود را صرف چیدمان هیات های استانی خواهند کرد تا پیشاپیش انتخاب خود برای چهار سال آینده را تضمین کنند. به این ترتیب دوستان برای ترمیم ابروی انتخابات، چشم آن را در آورده و جای اینکه اختیارات سرپرستان و مطامع آنان جهت حضور در پروسه ریاست را محدود کنند دست روسای مستقر فدراسیون ها را برای تمدید دوره باز گذاشته اند!
به نظر می رسد پروسه انتخابات فدراسیون های ورزشی خواسته یا ناخواسته به کلاف سردرگمی تبدیل شده که انتهای این کلاف در دست کسانی است تا به وقت مقتضی از آن گره گشایی کنند. زمانی سرپرستان فدراسیون ها بی برو و برگرد رییس می شدند و مسئولان ورزش هر کسی را که به عنوان سرپرست راس فدراسیون می گذاشتند این پیام به اعضای مجمع القا می شد که نظر دستگاه ورزش به کدام سو خواهد بود. این انتخابات همان انتصابات گذشته با اندکی تغییر شکل بود. بعدها وقتی دیدند با چنین رویکردی عملا انتخابات مفهوم خود را از دست داده، به سرپرستان تکلیف شد حتی المقدور در انتخابات حضور پیدا نکنند که این مورد هم به درستی اجرا نشد زیرا سرپرستان یا با ترفند استعفا و بازگشت دوباره به پروسه انتخابات، رییس فدراسیون شدند یا در مسیر مورد نظر بالا دستی ها و جهت استقرار فلان کاندیدا حرکت کردند. اکنون نیز شکل دیگری از همان شیوه در دستور کار قرار گرفته و قرار است ثبت نام نامزدها از جمله رییس فدراسیون ۷۵ روز پیش از پایان دوره آغاز و انتخابات علی رغم همزمانی ریاست و کاندیداتوری رییس مستقر برگزار شود! بدیهی است هر عقل سلیمی به چنین انتخاباتی که در آن تعداد اندکی رای دهنده در قالب مجمع فدراسیون رییس را تعیین می کنند شک خواهد کرد. انتخابات فدراسیون ها شباهتی به انتخابات ریاست جمهوری، مجلس یا شوراها و آرای میلیونی ندارد چرا که تعداد اعضا در مجامع فدراسیون ها محدود و سرنوشت برنده و بازنده با چند رای نفر تغییر می کند. ضمنا این چه تناقضی است که برخی مسئولان باید برای شرکت در انتخابات فدراسیون ها، از مناصب مهم خود حتی عضویت در شورای شهر یا مجلس استعفا کنند اما رییس مستقر فدراسیون، هم می تواند رییس فدراسیون باشد و هم نامزد انتخابات همان فدراسیون؟
به هر حال و در راستای اعمال چنین سیاستی قرار است ثبت نام نامزدهای ریاست فدراسیون اسکیت از فردا آغاز شود. فدراسیون های ژیمناستیک و تیراندازی نیز در صف انتظار قرار دارند. مسئولان وزارت ورزش مصمم اند تا پایان دولت کنونی و مسئولیت خود، روسای این سه فدراسیون را نیز تعیین کنند. بدیهی است با توجه به آنچه ذکر شد و شرایط معمول، باید روسای کنونی فدراسیون های یادشده را پیروز انتخابات آینده دانست مگر اینکه تدبیر درستی در کار باشد و فرصت برابری در اختیار نامزدهای دیگر قرار گیرد.
به قلم: محمدرضا کاظمی