محمود رشیدی که عده ای انتخابات او را مهندسی شده و خود وی را حضور یک فرد غیرمتخصص در راس دوچرخه سواری عنوان کردند در بدو ورود به این مجموعه تاکید کرده، مشکلات دوچرخه سواری قابل شمارش نیست. از کمیتههای تخصصی عملا نامی بر جای مانده، فدراسیون مکانی از خود ندارد و کم و کاستیها چنان است که ۴۰ روز فرصت لازم است تا مشکلات و کمبودها بررسی شود.
قصه پر غصه دوچرخه سواری منحصر به این رشته و این فدراسیون نیست بلکه از فدراسیونهای دیگری می توان نام برد که روسای گذشته و حال آنها ویرانه ای را تغییر و تحول کردند و هم اکنون نیز برخی از این مدیران ضعیف و ناکارآمد در مصدر کار حضور دارند و چه بسا همین مسئولان نیز بعدها ویرانه هایی را به آیندگان تحویل خواهند داد. البته اگر بتوان فدراسیون را از چنگ ایشان درآورد.
واقعیت آن است که مکانیزم موجود نظارت بر فدراسیونها و اماکن ورزشی، ناکافی و بی تاثیر به نظر می رسد. دستگاه ورزش در مقام ناظر و متولی اصلی و دستگاههای نظارتی دیگر، سیستم کارآمد و منظمی برای نظارت بر حسن انجام کار فدراسیون ها تعریف نکرده اند. همین عدم نظارت و بی توجهی باعث می شود برخی از مسئولان فدراسیون ها با استفاده از موقعیت و سیطره خود بر ارکان امور و زیرمجموعه خود، تمامی اهرم ها را در خدمت اهداف و برنامه های موردنظر تعریف کنند. از رانت موقعیت در جهت ارتباطات و از امکانات فدراسیون به منظور تحکیم موقعیت خویش بهره می برند. این فضا و امکاناتی که در اختیار دارند طی کوتاه زمانی از آنان صاحبان قدرتی انعطاف ناپذیر ترسیم می کند، بطوری که هیچ انتقادی را بر نمی تابند و در مواقع لازم جهت خاموش کردن منتقدان به لوازم و ابزار گوناگون متوسل می شوند.
حاصل این شیوه سلوک و غیرپاسخگو بودن همانان و به ویرانه تبدیل شدن فدراسیون تحت امر و فراموشی اهداف و برنامه های وعده داده شده پیش از انتخابات است. متاسفانه بعضا اعضای مجامع نیز یا نسبت به وظایف خویش آشنایی کافی ندارند یا تحت تاثیر فضای ایجاد شده توسط مسئولان فدراسیون جای اینکه مطالبه گر و سئوال کننده باشند مسیر همراهی و توجیه را در پیش می گیرند. بدیهی است روی سخن صرفا با معدود مدیران ناکارآمد و مسئولان فدراسیونهایی است که برای خدمت به ورزش وارد میدان نشده اند بلکه صندلی و تریبون ریاست را سکوی پرتاب قرار داده و در جهت اهداف شخصی حرکت می کنند. این مسئولان هر روز به رنگی در می آیند و در جهت نیل به مقصود آرمان و اصولی ندارند. دیروز دم از اصلاحات می زدند و امروز تلاش می کنند خود را حامی اصولگرایان جا بزنند. جای اینکه کارنامه و عملکرد را ابزار تایید قرار دهند تلاش می کنند دیگران را به تمجید از خویش وادارند. تجربه حکم می کند از چنین افرادی پرهیز کنیم زیرا آنان چون برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را توجیه می کنند چه بسا در زمان مقتضی آرمان های ملی و مصالح کشور را نیز زیر پا نهاده چشم به بیرون داشته باشند.
انتظار از دولت و وزیر آینده ورزش آن است که وظیفه نظارتی خود را جدی گرفته و با کسانی که ورزش را سکوی پرتاب و حیاط خلوت خود می کنند برخورد کنند. امید است هر چه زودتر از اساسنامه جدید فدراسیون ها با ویرایش نهایی پرده برداری شود تا با افزایش تعداد اعضای مجمع، انحصار احتمالی انتخاب روسای فدراسیون ها از دست عده ای خاص خارج شود. عده ای که متاسفانه بعضا به جای همگامی با قاطبه جامعه ورزش در راستای تحکیم موقعیت خویش با کانون قدرت در فدراسیون همسو می شوند. امروز اگر معدودی از فدراسیون ها به ویرانه تبدیل می شوند جای تعجب ندارد چرا که سازوکار موجود چنان نیست که بتوان بر مدیران و حیاط خلوت آنان نظارت کافی داشت.
به قلم: محمدرضا کاظمی