برای بزرگی کردن در آوردگاهی چون المپیک باید اسباب بزرگی و اقتدار فراهم باشد. ابزار و امکانات کافی در اختیار ورزشکاران قرار گیرد و آنان را به جهت روحی و جسمی آماده کرد. آنگاه می توان امیدوار بود موفقیتی حاصل شود و افتخاری به دست آید.
سعید صفرزاده تنها دوچرخه سواری است که سهمیه المپیک گرفته و امیدواریم در توکیو به پایان خط برسد و به قول خودش بین ۵۰ نفر اول قرار بگیرد. اما همانطور که پیشاپیش ذکر شد وی با ابزار موجود و دوچرخه ای که دارد نگران است که حتی به این جایگاه نیز دست پیدا نکند.
دوچرخه سواران ایران اولین بار در المپیک ۶۴ توکیو پای در میدان گذاشتند. در آن مسابقات، بهترین نتیجه، کسب عنوان بیست و دوم تایم تریل بود. نتیجه ای که در نوع خود قابل قبول و غرورانگیز به نظر می رسد. بعد از آن در ۸ دوره دیگر المپیک شرکت داشتیم اما نتیجه درخور توجهی کسب نشد. در بازی های المپبک ریو این امکان فراهم شد تا با ۳ رکابزن حضور داشته باشیم که بازهم نتیجه لازم را کسب نکردیم.
اکنون همین که صفرزاده توانسته در پس هیاهوی بلاتکلیفی فدراسیون و مشکلات فراوان عنوان تنها رکابزن اعزامی ما به المپیک را از آن خود کند قابل تقدیر است چرا که اگر بتواند خودی در توکیو نشان دهد و نمایش قابل قبولی داشته باشد موقعیت خود و دوچرخه سواری ایران را ارتقا خواهد داد.
حکایت نماینده دوچرخه سواری ما در توکیو، زبان حال بسیاری دیگر از ورزشکاران و قهرمانان این دیار است. جمع کثیری که از نبود امکانات، مشکلات معیشت و کاستی هایی که مانع پیشرفت است گله دارند. این گلایه ها در جای خود درست به نظر می رسد اما یک نکته را نمی توان از نظر دور داشت که سیستمورزش ما و نگاه به این مقوله با نگاه دیگر کشورها تفاوت بسیار دارد. شاید به همین دلیل دیر زمانیست تنها در چند رشته معدود توان کسب مدال المپیک داریم که آن هم بیشتر بستگی به عزم و اراده قهرمانان رشته هایی چون کشتی، وزنه برداری و تکواندو دارد. رشته هایی که درصد اتکا به قدرت فردی و نبوغ شخصی در آنها بیش از کار تاکتیکی و تیمی است. تا این نقیصه در ورزش ما حل نشود در به همین پاشنه خواهد چرخید و موفقیت ها صرفا در پی تلاش های فردی و ویژگی های ذاتی رقم خواهد خورد.
این تنها دوچرخه سواری نیست که ورزشکار زبده و المپیکی آن امیدوار است از خط پایان مسابقات عبور کند و در جمع ۵۰ نفر اول قرار گیرد بلکه درد مشترک جمع ورزشکاران اغلب رشته های اعزامی و قهرمانان آنها نیز شبیه به اوست. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که پس از خاتمه المپیک توکیو طرح تازه ای افکنده شود و تدبیر دیگری درکار آید. ما اگر مدعی داشتن استعداد و توانایی در کسب موفقیت هستیم باید فصل تازه ای را در عرصه ورزش آغاز کنیم و باب جدیدی را بگشاییم در غیر این صورت المپیک های دیگری از راه خواهند رسید و ما همچنان چشم به کسب سهمیه های بیشتر و موفقیت در رشته های کمتر خواهیم داشت.
به قلم: محمدرضا کاظمی