به گزارش منهای فوتبال، وزارت ورزش اگرچه ظرفیتهای قانونی و فراقانونی بسیاری را در روند انتخابات فدراسیونها در دست دارد ؛اما عملا نتوانسته در اکثر انتخابات نام کاندیدای موردنظرش را از صندوق رای بیرون بکشد. هرچند همواره به تلاش برای مهندسی انتخابات متهم بوده است. در جدیدترین نمونه اختلاف نظر بین مقامات ورزش در حمایت از یک کاندیدا در نهایت آب به آسیاب غلامرضا نوروزی در فدراسیون پزشکی ورزشی و نصیرزاده در فدراسیون پرورش اندام ریخته شد.
ناظران ورزش اما نمیدانند قسم “ما در انتخابات دخالتی نداریم” آقایان را باور کنند یا دیدارها و تایید و عدم تأیید صلاحیتها و چیدمان اعضای مجمع.اصلا باید پرسید چه ایرادی دارد که وزارت ورزش به عنوان متولی حاکمیت این حوزه در کشور صراحتا از یک کاندیدا حمایت کند، مگر نه اینکه در نهایت مسئول خروجی ورزش کشور از نظر قانون وزیر است و هم او باید در خانه ملت پاسخگوی عملکرد این بخش باشد.موضوعی که نه تنها مغایر با منشور دموکراتیک المپیک و اساسنامه فدراسیونهای جهانی نیست بلکه میتواند از گلآلود شدن برکه انتخابات در تعیین سرنوشت جوامع رشتههای مختلف ورزشی جلوگیری کند، حتی در صورت عدم توفیق کاندیدای مورد حمایت وزیر تکلیف جامعه ورزش با منویات موردنظر حاکمیت مشخص خواهد شد.
ورزش ایران در طول یک دهه پس از تشکیل وزارتخانه همواره از کجدارو مریز وزاریی ضربه خورده که نه دل واگذاری کرسی ریاست فدراسیونها به مجامع را دارند و نه جسارت حمایت تمام قد از مدیران نخبه برای قبول مسئولیت در رشتههای مختلف.
همین میشود که جریانهای مختلف با تمسک به بندهای قانونی در نهادهای نظارتی داخلی یا اساسنامه فدراسیونهای جهانی از هیچ بداخلاقی در دست یافتن به مکنت و قدرت و شهرت یک فدراسیون کوتاه نمیآیند و در مقابل، جریان رقیب نیز به جای وانهادن گود رقابت پس از پایان انتخابات همچنان بر تخریب فرد پیروز میکوشد تا مگر دست او را از کرسی ریاست، زودتر از موعد کوتاه کند.
در نهایت این ورزش ایران است که به جای برنامههای بلندمدت برآمده از ثبات مدیریت شاهد صندلی بازی و رفت و آمد روسا و سرپرستها میشود.
به قلم: الهام محمدی مجد