مدیران ناکارآمد جامانده از اتوبوس کاروان سیاسی و حزبی دولتها همه چیز را قربانی مدالآوری کردند تا بیکفایتی خود را در توسعه ورزش به معنای عام لاپوشانی کنند.
جایگاه ایران در رنکینگ المپیک را نشان دادند و به دروغ آن را معیاری جهت توسعهیافتهتر بودن ساختار ورزش ایران در قیاس با بسیاری از قطبهای جهان دانستند. همچنان که بچههای مناطق محروم کشور در حسرت یک جفت کفش مناسب ورزشی ماندهاند، کرور کرور پول و پاداش و شانتاژ رسانهای و تبلیغات را به سوی تک چهرههایی نیل کردند فارغ از اینکه اساسا آن ها ظرفیت پذیرش این سطح از اعتبار سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی را دارند؟
هیچ مصداقی وجود ندارد که اگر کسی خوب پاس میدهد، شوت میزند یا لگد میاندازد لزوما در سایر جنبههای زندگی نیز انسان نخبه و خردمندی است و می تواند الگو و معیاری از موفقیت باشد.
نگاهی به حضور برخی از مدالآوران عرصه ورزش در حوزه مدیریت به ویژه شورای شهر و مرور کارنامه آنها خود مبین وضعیت نارکارآمد برخی از دایهداری مدالآوری در سایر حوزه هاست. چه بسا که بسیاری از پرافتخارآفرین ورزشکاران ایران نه تنها کوتاهتر از حد و اندازه یک پهلوان هستند بلکه حتی واژه قهرمان را نیز به لجن کشیدهاند و از هیچ کوششی برای بداخلاقی در جهت تطمیع حرص و آز خویش دست برنمیدارند.
صدالبته ریشه این بداخلاقیها صرفا در کنش مدالآوران خلاصه نمیشود بلکه بیشتر وامدار واکنش حاکمیت ورزش است که برای بقای خود حاضر است هر امتیازی را به تکستارهها بدهد اما هیچ برنامهای برای برخورد قهری یا انضباطی با دایهدارن این حوزه ندارد. اگر امروز به جای مشاهده افتادگی، مردمداری، ایفای مسئولیت اجتماعی و غیره شاهد سیلی خوردن از مدالآورانمان هستیم باید به عقب برگردیم و از خود بپرسیم کجای این مسیر را اشتباه رفتهایم؟
خطای ما همان است که ورزش را، توسعهیافتگی کشور را، غرور ملی را و شادی و رضایت مردم را به برد و باخت یک ورزشکار یا تیم ورزشی در میدان مسابقه خلاصه کردیم؛ حال آنکه اگر به جای رویکرد صرفا مدالآوری بر تربیت ورزشکار و بهینهسازی شرایط ورزش برای عموم مردم سرمایهگذاری کرده بودیم، امروز نه تنها توسعهیافتهتر میشدیم بلکه غرور ملی و رضایت بیشتری را از سوی آحاد ملت شاهد بودیم.
کاش یک بار برای همیشه با سیلی مدالآورمان از خواب غفلت بیدار شویم.
به قلم:امیرداودکمالی