به گزارش منهای فوتبال، مبهم بودن سرنوشت ورزشکاران پس از دوران حرفهای، باعث میشود افراد بدون پیش زمینه لازم به مشاغلی گمارده شوند که آمادگی آن را ندارند. شورای شهر، ریاست فدراسیون و مدیریت بخش دولتی که باعث میشوند آبروی چندین ساله آنها هم تحت الشعاع قرار گیرد. در خصوص ماجرای خانه تکواندو نیز باید ساحتهای متفاوتی را در نظر گرفت.
در اینکه عمل ساعی اشتباه بوده و نه تنها او بلکه هیچکس دیگر حق توهین و برخورد فیزیکی با افراد را ندارد واضح و مبرهن است و باید جلوی اینکار را گرفت. این مسئله اشتباه است که بگوییم ورزشکاران، مدیران هر کاری دلشان بخواهد انجام دهند و کسی جلودارشان نباشد چرا که قهرمان هستند و مدال دارند؛ اما بیانصافی است بگوییم هادی ساعی با دو طلا و یک برنز المپیک و مدالهای جهانی رنگارنگ در رشته تکواندو نباید مدیر فنی تیم ملی تکواندو یا رئیس کمیسیون ورزشکاران باشد. مسلما ساعی تنها نماینده و ورزشکار شاخص کشورمان برای احراز این سمتها نیست اما ناجوانمردانه است که بگوییم پرافتخارترین المپین کشورمان نباید در چنین جایگاههایی قرار گیرد، اینکه رفتار نامناسبی از خود نشان داده همان غافل شدن از ابعاد فرهنگی است.
آیا شایسته است که پرافتخارترین المپین کشورمان با دو طلا و یک برنز المپیک، رئیس کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک و عضو هیات اجرایی و مسئول کمیته فنی فدراسیون تکواندو را با القاب و تیترهایی مانند: الگوی پوشالی، بزن بهادر و ... خطاب کنیم؟
در اینکه رفتار نامناسبی رخ داده و اختلافاتی بوجود آمده شکی نیست و توجیهی وجود ندارد و مسلما فدراسیون تکواندو به آن ورود میکند اما حملات کوبنده به ساعی به عجیب بود. اظهارنظری مطرح شد که ساعی نه قهرمان است و نه پهلوان.
از نسل فعلی کمتر کسی است که با مدالهای ساعی وکیفیت و توان فنی بالای او در مسابقات متعدد خاطره نداشته باشد و حداقل فیلمها و اطلاعات او موجود است، اگر دارنده دو مدال طلا و یک مدال برنز المپیک قهرمان نیست، او را چه خطاب میکنند؟ اما در مسئله پهلوانی باید بگوییم که این ویژگی ذاتی ورزشکاران نیست و نمیتوان گفت هرکسی که مدال المپیک یا جهانی دارد پهلوان است. پهلوانی یک ویژگی اکتسابی است که در طول زمان شکل میگیرد. افراد با منش، رفتار و سبک زندگی به این مهم دست پیدا میکنند، از طرفی عصر پهلوانی تمام شده و در زمانه قهرمانان هستیم. ویژگیهایی که با آن کسی را پهلوان خطاب میکنیم کمرنگ شده و میتوان گفت دیگر آن ارزشها و معیارها برای کسی اهمیت ندارد که اکنون بخواهیم به دنبال پهلوان بگردیم، اما اگر معتقدیم ورزشمان حرفهای است باید بیش از پیش به مسئله ورزشکاران و خصوصا حیات مابعد قهرمانی آنان توجه کنیم. دنیای ورزش در حال تغییر است و کارشناسان در کشورهای پیشرفته حتی در حال تغییر ژنتیکی ورزشکاران از بدو تولد هستند اما ورزش کشور ما هنوز توان حمایت و مدیریت از قهرمانان خود را هم ندارد، چه برسد به اینکه بخواهد به مابعد قهرمانی آنان بپردازد.
به قلم:حسین محمدی