صرفنطر از چگونگی و دلایل درگیری بین ساعی و دبیر سازمان لیگ، اینکه مقصر اصلی ماجرا چه کسی بود و آیا احترام قهرمان المپیک رعایت شد، یک واقعیت را نمیتوان از نظر دور داشت که باوجود چگونگی ماجرا، هم برخورد قهرمان المپیک تکواندو که باید نماد متانت و بردباری باشد قابل توجیه نبود و هم میتوان بر اقدام و عملی که منجر به برآشفتگی این قهرمان شد خرده گرفت.
در این میان اما حکم ضرب الاجل کمیته انضباطی که بلافاصله پرافتخارترین ورزشکار المپیک و مدیرفنی تیمهای ملی را محروم کرد همانند نمکی بود که بر زخم حاصل از این جنجال پاشیده شد. شاید به همین دلیل و به واسطه شور بودن آش پخته شده، خود آقایان سعی کردند در کوتاه زمان ممکن به هر طریق ممکن وسط کار را بگیرند و به نوعی موضوع فیصله پیدا کند. با این وجود در روزهای گذشته نه کمیته انضباطی اطلاعیهای در راستای تعلیق حکم صادر کرد و نه حرفی در مورد بخشودگی یا مسائل دیگر زده شد.
در چنین شرایطی وقتی امروز هادی ساعی به سالن محل مسابقات لیگ رفت تا در مرحله نیمهنهایی رقابتهای لیگ برتر تکواندو(جام خلیج فارس) بر عملکرد تیم تحت مدیریت خود یعنی فرمانیه نظارت داشته باشد کسی مانع او نشد. در همین رابطه دبیر فدراسیون تکواندو گفت: با توجه به آییننامه انضباطی فدراسیون، ساعی در موعد مقرر اعتراض خود را تسلیم کرد و طبق آییننامه انضباطی زمانی که اعتراض در زمان مقرر ارائه میشود، حکم قطعی و لازم الاجرا نیست.
صرفنظر از چند و چون این اظهارات و حتی اتفاقاتی که افتاده، باید اذعان کرد بروز حاشیههایی از این دست به نفع ورزش نیست. وقتی پرافتخارترین ورزشکار المپیکی ما و کسی که به واسطه مرغوبیت مدال المپیک حتی بالاتر از جهان پهلوان تختی و تمام قهرمانان افتخارآفرین قرار دارد به هر دلیل، عنان از کف میدهد یا موجبات بر افروختگی او را فراهم میآورند تا در برابر دیدگان عموم با فرد دیگری که از قضا در همان رشته فعالیت دارد درگیر شود، یک جای کار می لنگد. جایی که وظیفه فرهنگ سازی در عرصه ورزش و دمیدن روحیه پهلوانی و جوانمردی در جسم و جان قهرمانان را بخوبی انجام نداده است.
عنوانداران، ورزشکاران و مربیان در کنار تحمل فشار تمرینات دشوار جسمانی، نیازمند آرامش روح و صفای باطن نیز هستند. این آرامش روحی باید توسط اهل فرهنگ و متخصصان مربوطه برای آنان در نظر گرفته شود اما آیا انصافا متولی یا متولیان این بخش برنامه مدون و راهبردی برای این مهم ارائه کردهاند؟ اگر چنین برنامهای وجود داشته و دارد برآیند و نتایج آن چه بوده است؟ مگر نه اینکه یکی از معاونتهای وزارتخانه مربوطه، متصدی پیشبرد و اشاعه مبانی فرهنگی در میان جامعه ورزش است، آیا این معاونت در سالهای طولانی، اقدامی جز شرکت در مراسم، حضور در جلسات و سخنرانیهای کسل کننده در این بخش انجام داده است؟ یکی مانند تختی در آن شرایط خاص گذشته بیآنکه تعلیم دیده دانشگاههای معتبر علوم و فنون روانشناسی و جامعه شناسی جهان مدرن باشد، بر صدر مکتب فتوت و معرفت مینشیند آنگاه ما امروز با این همه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، بودجه و لوازم سمعی و بصری، نمیتوانیم حتی یک نفر چون او در عرصه ورزش داشته باشیم.
مردم و کشور که فرق نکردهاند مگر اینکه بپذیریم تفاوت تنها در بیتوجهی برخی متولیان امر ورزش است که باوجود این همه امکانات و فضای در اختیار، در سالهای متمادی برنامه درست درمان و قابل اجرایی در بخش فرهنگی ارائه نکردهاند. نتیجه این بیتوجهی و اهمال یاوجود فعالیت نیم بند ورزش در این روزهای کرونایی، بروز و ظهور صحنههای ناخوشایند و بداخلاقی در میادین مختلف است که به تناوب مجال ظهور پیدا میکند.
به قلم:محمدرضا کاظمی