مگر نه اینکه وظیفه اصلی دستگاه ورزش اعم از وزارتخانه، فدراسیونهای ورزشی، ادارات ورزش استان و شهرستان و هیاتهای تخصصی توجه به ورزش قهرمانی و قهرمانان است؛ پس چرا قهرمانان و استعدادهای ناب و درخشان چنین به حال خود رها شدهاند؟ آقایانی که ادعای ریاست و مدیریت در ورزش دارید، انصافا چه برنامهریزی برای حفظ قهرمانان افتخارآفرین این مرز و بوم ارائه کردهاید؟ ورزشکاری که توانسته از سکوی قارهای و جهانی رده سنی نوجوانان و جوانان بالا برود و آماده افتخارآفرینی در میادین جهان و المپیک است نیاز به حمایت و پشتگرمی دارد اما مشخص نیست چرا این حمایت و همراهی توسط ارگان متولی در دستور کار قرار نمیگیرد؟ این کمیتههای استعدادیابی فدراسیونها و معاونت مربوطه در وزارت ورزش چه کاری مهمتر از حفظ و حمایت استعدادهای درخشان دارند؟ این نوجوانان و جوانانی که اکنون گلهمندند، برای رسیدن به قله افتخار از جان مایه گذاشته و سختیها کشیدهاند تا به نهال تناور تبدیل شوند. آنها مگر چه میخواهند جز اندکی مراقبت و پشتیبانی که این مختصر هم از آنان دریغ میشود. این همه، خواسته نامعقول و غیرمنطقی نیست که نتوان برآورده کرد.
آقایان، پایتخت نشین که گل ورزش را میچینید و پس از هر موفقیت و افتخارآفرینی با جدیت و شدت برای مصادره کردن موفقیتها سر و دست میشکنید، به یاد داشته باشید در گوشه و کنار این سرزمین، نوجوانان و جوانان بسیاری چون محمد محرابی و محمد حسین وند زندگی میکنند که دل و دین در گرو ورزش دارند اما جز رنج و مشقت از این عشق نصیبی نمیبرند. حکایت امروز محمد محرابی و محمد حسین وند، قصه ناتمام زندگی ورزشی بسیاری از نوجوانان و جوانان این آب و خاک است که به دلیل فقر و مشکلات فراوان از ادامه راه باز مانده و عطای بودن را به لقای رفتن بخشیدهاند. آنها رویاهای زیادی داشتند که به دلیل بیتوجهی شما مسئولان ورزش، هرگز به حقیقت تبدیل نشد. سخن از کراهت مشاغلی چون رفتگری و چوپانی نیست که این هردو و کسانی که در چنین بخشها فعالیت میکنند مردان بیادعا و قناعت پیشهای هستند که به ظواهر پر زرق و برق و تجملات زائد دنیا پشت پا زدهاند. به راستی که باید دست و پای این زحمتکشان را طلا گرفت. حرف بر سر این است که هر کسی را بحر کاری ساختهاند. ورزشکاری که توان کسب مدال قارهای و جهانی دارد باید در همین مسیر و در راستای کسب افتخار برای وطن گام بردارد. همین استعدادها باید جای مدیران و مسئولان غیرمتخصص را بگیرند که اکنون و به ناحق پستها و مناصب ورزش را اشغال کردهاند. هرکجای این بنای از هم گسسته که دست میگذاری از آن بوی کم لطفی و بیمعرفتی به مشام میرسد. تا کی باید شاهد رنجهای بی پایان زندگی قهرمانان و استعدادهای درخشان ورزش باشیم؟ رها کنید این میز و مسندها را و به داد افتخارآفرینان آینده ورزش برسید. دریغا که غم و اندوه این بنای فروریخته ورزش پایانی ندارد و هرچه بگوییم، آب در هاون کوفتن است و به جایی نخواهد رسید.
به قلم:محمدرضا کاظمی