به فرموده حکیم ابوالفضل بیهقی، در متن قصه زندگی حسنک وزیر"این افسانهای است از بهر عبرت مردمان" به این ترتیب، "بهروز یاری" هم به سبب زبان سرخ و فاشگویی میان برزخِ ماندن و رفتن ایستاد. چنانکه تا به امروز نیز در همان جایگاه قرار دارد. هر چند خود پیشاپیش گفته بود برای ماندن، زبان در کام نخواهد گرفت. بیگمان از چون اویی که در زندگی، راههای پر فراز و نشیب بسیار پیموده، چنین سلوکی دور از ذهن نبود و اکنون نیز در همان وادی موعود گام می زند.
او از معدود نامداران کشتی است که به زبانی فهل و دلنشین سخن میگوید و به حکم ضرورت آن را با چاشنی طنز میآراید. شاید روزی فرصتی دست دهد و با وی در باب دوران ورزش و زندگی پر تلاطمی که داشته سخن بگوییم. بیگمان متنی دلنشین و حکایتی عبرتانگیز خواهد بود اما فعلا و در این مختصر، پارهای نقطه نظرات این قهرمان اسبق و پیشکسوت و مربی کنونی را درباره مسائل روز کشتی با شما خوانندگان مرور میکنیم.
ابتدا از میدان لیگ آغاز میکنیم و اینکه چرا امسال نقش کمرنگی در این دوره از رقابتها داشتید؟: قرار بود با تیمی تحت عنوان دریاچه ارومیه پای در میدان بگذاریم، یارگیریها هم انجام شد اما در ادامه مسیر، حامی مالی اعلام انصراف داد. به اتفاق محمد طلایی تلاش کردیم نفرات را زیر پوشش گل گهر سیرجان وارد میدان لیگ کنیم که آن هم به جایی نرسید. نهایتا باشگاه استقلال پا پیش گذاشت. شرط آنها این بود که سرمربی رضا یزدانی باشد. من و طلایی هم پذیرفتیم به عنوان مدیر فنی کنار تیم باشیم. هدف این بود که بتوانیم تیم را به فینال برسانیم. کاری که سال قبل نیز با تیم تازه تاسیس اترک خراسان به انجام رساندیم. خوشبختانه امسال نیز به این مهم دست یافتیم هرچند در ادامه راه خیلی دخالت نکردم، چون دوستان دیگر حضور داشتند و در هدایت تیم، مسئولیت اصلی با آنها بود.
لیگ به پایان رسید و من به یقین رسیدم که حضور برخی افراد در چنین میدانی به مصلحت نیست.کسانی که امتحان پس ندادهاند اما ادعای بسیار دارند. برخی بیتدبیریهای این افراد جایگاه لیگ کشتی را تنزل داد.
از نفر سوم مسابقات جهانی ۹۴ استانبول در ارتباط با عملکرد فدراسیون میپرسم و اینکه آیا به نظر او طی ۱۷ ماه مسئولیت دبیر، وی توانسته به اهداف مورد نظر خانواده کشتی جامه عمل بپوشاند:با صراحت تمام اذعان می کند که قرار نبود پس از ۱۷- ۱۸ ماه دچار چنین روزمرگی شویم. کار رییس فدراسیون تعمیرات بنا و ساختمانسازی نیست. نه اینکه نباشد، بلکه اولویت کشتی این مسائل نیست. شاید یکی از کارهای لازم برای پیشرفت کشتی، ساخت و ساز باشد اما پیش از آن اقدامات بسیار دیگری وجود دارد که باید انجام میگرفت. تقویت هیاتهای استانی، ایجاد بستر لازم برای درآمد پایدار، توجه به اخلاق و منشهای پهلوانی و از همه مهمتر فرهنگسازی.
قبول دارم که دبیر توانسته بخش اعظمی از مشکلات مالی گذشته و حال فدراسیون را مرتفع کند. هر دو خانه کشتی را تعمیر و تجهیز کرده اما تمام کار کشتی این موارد نیست. مهمترین مسئله امروز کشتی فرهنگ سازی و انجام اقدامات زیربنایی است. باید برنامههای روانشناختی را در عرصه کشتی گسترش دهیم. دو نفر داور با وجودی که پیش از مسابقه، هیچ قرار و مدار یا هماهنگی با هم انجام ندادهاند، نسبت به رای و نظر یکدیگر احترام میگذارند اما دو مربی پس از بیست سال رفاقت و همکاری، همدیگر را قبول ندارند!
ما تلاش میکنیم یک کشتیگیر را به قهرمانی برسانیم اما هرگز برای آینده او، از جمله چگونگی سلوک باجامعه، اشاعه اخلاق و رفتار جوانمردانه، دوری از غرور و برخی خودخواهیهای قهرمانی که امروز در اوج است و فردا باید همسطح جامعه پایین بیاید، برنامه نداریم. کشتیگیر ما پاک و ساده وارد عرصه این ورزش میشود اما پس از قهرمانی هیچکس را قبول ندارد.این شیوه هدایت، قهرمان سازی که نه، بلکه نوعی قهرمان سوزی است.
د ارنده دو طلای بازی های آسیایی در رابطه با چگونگی برون رفت از قهرمان سالاری و فرهنگ سازی برای کشتی گیران خاطرنشان میکند: ما در کشتی قحط الرجال نداریم. عدهای از قهرمانان تا به تمکن مالی میرسند لحظهای برای ورزشی که از طریق آن رشد کردهاند وقت نمیگذارند. در بخش فنی هم مشکلات بسیار است. امر همسانسازی مورد غفلت واقع شده و هرکسی ساز خود را مینوازد. نظام آموزشی مخدوش و درِ انستیتو کشتی کلا بسته است.
در کشور ما بطور متوسط از میان هر ۱۵ هزار نفر کشتیگیر، یک قهرمان جهان سر بر میآورد. پرسش این است که برای چهارده هزار و نهصد و نود و نه نفر بقیه که باوجود استعداد و توانایی مدال جهانی نمیگیرند چه برنامهای داریم؟
جالب اینکه فدراسیون از گذشتههای دور تا به امروز، ۹۸ درصد بودجه خود را برای یک پانزده هزارم هزینه و بقیه کشتیگیران را به حال خود رها میکند!
حرف من این است که چه زمانی باید از روزمرگی خلاص شویم؟ چه تدبیری برای رفع معضل فروش دارو از سوی برخی مربیان و ورزشکاران اندیشیدهایم و با کدام شیوه میشود کشتی را از انحصار برخی نجات داد؟ به واقع فدراسیون باید در زمینه باندبازی از خود رفع اتهام کند.
وی اضافه میکند: بنابراین اشکالات بسیار است و ما میخواهیم با کار گلخانهای و گرفتن چند مدال دهان مردم و مسئولان را ببندیم. نتیجه گلخانهای کار کردن این میشود که وقتی نفر اول تیم ملی به هر دلیل کنار رفت کشتیگیر هم سطح برای جایگزینی او نداریم شما ببینید بعد از کنار رفتن حسن رحیمی، صادق گودرزی، مسعود اسماعیل پور و احمد محمدی با چه مشکلاتی روبرو هستیم. سالها طول میکشد تا قهرمانان دیگری جایگزین آنان شود چون کارسازندگی بطور سیستماتیکی پیش نرفته، به همین دلیل است که فدراسیونهای ما مدام دچار نوسان میشوند. حرف من این است ساخت و ساز خوب است به شرطی که اهتمام رییس فدراسیون در درجه اول معطوف به ساخت و ساز در ردههای سنی مختلف کشتی باشد نه اماکن و سالنهای ورزشی. وقتی صحبت از سازندگی میشود و زمانی که معترض صرف ۹۸ درصد هزینه برای یک پانزده هزارم هستیم، یعنی اعتقاد داریم فدراسیون باید برنامه داشته باشد تا نونهالان، نوجوانان، و جوانانی که توان پیشرفت دارند اما به دلایلی چون مشکلات مالی، بیکاری یا ناکامی در پوشیدن پیراهن تیم ملی مایوس میشوند مورد حمایت قرار گیرند.
یاری در پایان سخنان خود را به این صورت جمع بندی میکند که، فدراسیون نباید از نقد منقدان هراس داشته باشد و آنها را بایکوت کند. نقد به مفهوم اندرز و راهنمایی، کمک حال آنها خواهد بود. ما باید نگاهمان را وسعت بدهیم و سخن مخالفان را هم بشنویم. فدراسیون منحصر به یک عده خاص نیست. وقتی ادعا میکنیم کشتی ورزش ملی است یعنی همه مردم خصوصا کارشناسان حق اظهار نظر دارند. فرق قاضی و وکیل این است که وکیل صرفا از موکل خود دفاع میکند اما قاضی حرف طرفین را میشنود. رییس فدراسیون در واقع نقش قاضی را دارد که باید خوب بشنود، بعد بهترین رای را صادر کند. امروز، بهروز یاری با شخص رییس فدراسیون مشکل ندارد اشکال ما به عملکرد و سیاستهایی است که به زعم ما درست اعمال نمیشود. دبیر کار خوب هم زیاد انجام داده که مورد تایید است و باید به او دست مریزاد گفت اما این دلیل نمیشود من با ۴۰ سال حضور در عرصه کشتی مثل برخی از دوستان گرمابه و گلستان فقط تعریف کنم. تعریف و حمایت واقعی آن است که اشکالات و کاستیها را یادآوری کنیم تا او بداند باید کجای این بنا را ترمیم کند. حالا شاید با این انتقادات بخواهند مرا هم در لیست سیاه قرار دهند، مهم نیست. چون نه مسئولیتی در فدراسیون دارم و نه مسئولیتی در این مجموعه میپذیرم.
به قلم: محمدرضاکاظمی