در سالهای اخیر با موج گسترده ای از تغییر تابعیت ورزشکاران ایران و رفتن آنها به کشورهای دیگر مواجه شده ایم. به همین منظور با تعدادی از ورزشکاران و مسوولین ورزشی به گفتگو پرداختیم.
این بار با کتایون اشرف نایب رئیس بانوان فدراسیون قایقرانی مصاحبه ای را انجام دادیم و نظر وی را درباره چهار سوال اساسی جویا شدیم.
سوالات
- با مساله تغییر تابعیت ورزشکاران ایرانی موافق هستید یا مخالف؟
- به نظر شما چه عواملی باعث تغییر تابعیت ورزشکاران می شود؟
- چه باید کرد که جلوی مهاجرت ورزشکاران نخبه گرفته شود.
- خود شما در صورت پیشنهاد از چه کشورهایی و در ازای چه امکاناتی ایران را ترک می کنید.
کتایون اشرف نایب رییس فدراسیون قایقرانی، پیش از این سالها نیز مربی تیم های ملی قایقرانی نیز بوده است. پاسخ های وی را در ادامه می خوانید:
- به نظر من هرکسی حق انتخاب محل و سبک زندگی خودش را دارد اما اینکه ورزشکاری تحت پوشش دولتش تمرین کند و با هزینه دولت و کشورش در اردوها شرکت کند ، سفر برود و در مسابقات بین المللی دارای اسم و رسم شود و یک دفعه تصمیم به رها کردن همه چیز بگیرد و برود از نظر من اخلاقی نیست.
فرض کنیم استعداد یک نوجوان در مسابقات مدارس کشف شود و به اردوهای ملی دعوت شود. این نوجوان به تدریج مسیر قهرمانی را طی کند و در۱۷ سالگی با تیم ملی راهی مسابقات بین المللی شود و از مزایای ملی پوشی استفاده کند و بدون رفتن به مدرسه و دانشگاه مدرک بگیرد و با باشگاههای خارجی آشنا شود و ناگهان در ۲۴ سالگی با قهر و نفرت از ایران خارج شود! این چیزی نیست که منطبق با ارزشهای اخلاقی باشد.
2. ما نمی توانیم کسی را به کاری مجبور کنیم ولی برای مثال میبینیم که کشورهایی همچون فنلاند هیچ گاه نگران فرار ورزشکار نیستند پس می توان نتیجه گرفت چیزی اینجا درست نیست که به نظرمن ربطی به ورزشکار ندارد بلکه می توان به این مساله به عنوان یک موضوع مهم جامعه شناسی نگاه کرد.
چیزی که این ورزشکاران ما را راهی دیار غربت می کند ریشه در کودکی، نوجوانی و خانواده دارد. ریشه در رفاه اجتماعی ، آموزش و پرورش دارد نه صرفا چند صباحی که در تیم ملی هستند.
- ما قهرمانانی را بدون تخصص ، بدون داشتن فرصتهای آموزشی بدون عادت به مطالعه و تفکر میپرورانیم. ورزشکارانی که سعی در فرار و تغییر دارند و تصور می کنند باید این تغییر را در جایی دیگر شروع کنند از دوران اوج خود فاصله گرفته اند و بدلیل نداشتن امنیت اجتماعی که شامل داشتن شغل و سایر مسائل مرتبط به رفاه اجتماعی است ، ایران را ترک می کنند.
به نظرم در آینده ما با نسلی از ایرانیهای قهرمان روبرو خواهیم شد که می فهمند هیچ جای دنیا مدینه فاضله نیست و غمگین تر از قبل در کار خود می مانند. بزرگترین اشتباه این است که کودکان، خانواده ها و آموزش و پرورش را از یاد برده ایم و فقط می خواهیم جوانان را وادار به کاری کنیم.در خانه ای پر از مهر و آرامش با پدر و مادر دانا که همیشه پذیرای فرزندشان با هر سلیقه و استعدادی هست آیا فرزندان خانه را با کوچکترین ناملایمتی ترک می کنند؟
ما با وجود اینکه دم از عشق به ایران می زنیم حاضر نیستیم بخاطر چیزی که دوست داریم گذشت کنیم. به طور مثال چند نفر از کسانی که از روستا یا شهرستانهای کوچک بیرون آمده اند و پیشرفتی داشتنه اند حاضرند به به جایی که بدنیا آمده اند برگردند و برای کودکان و نوجوانان همشهری کاری انجام دهند؟ چند نفر از فرزندان کسانی که در روستاها کشاورزی و دامداری می کردند پس از مهاجرت برگشتند و راه پدرانشان را ادامه دادند ؟!
- بعید می دانم کسی خواهان این باشد که به کشوری که به آن تعلق ندارد پناهنده شود مگر اینکه مسئله ای او را سخت آزار دهد. من شخصا هرجایی که احساس آرامش داشته باشم زندگی می کنم و تا زمانیکه می توانم مفید باشم در آن مکان می مانم.