تعطیلی ورزش ایران در هفته های اخیر و شرایط ورزش دنیا در حال حاضر، فرصت مناسبی داده تا اتفاقات ورزشی را مرور کنیم و به بررسی مشکلات ورزش ایران بپردازیم. هرچند که هنوز در برگزاری المپیک توکیو ابهاماتی وجود دارد، اما نباید از یاد برد که در سالهای اخیر، با موج گسترده ای از تغییر تابعیت ورزشکاران ایران و رفتن آنها به کشورهای دیگر مواجه شده ایم. به همین منظور تصمیم داریم با تعدادی از ورزشکاران، مربیان یا مسوولان ورزش ایران گفتگو کنیم و نظر آنها را درباره چهار سوال اساسی جویا شویم.
سوالات:
1-با مساله تغییر تابعیت ورزشکاران ایرانی موافق هستید یا مخالف؟
2-به نظر شما چه عواملی باعث تغییر تابعیت ورزشکاران می شود؟
3-چه باید کرد که جلوی مهاجرت ورزشکاران نخبه گرفته شود.
4-خود شما در صورت پیشنهاد از چه کشورهایی و در ازای چه امکاناتی ایران را ترک می کنید.
این بار با امیر مرادی ملی پوش دوومیدانی به گفتگو پرداختیم و سوالات بالا را از وی پرسیدیم. مرادی از جمله دوندگان ایران در بازیهای آسیایی جاکارتا بوده است که یک مدال نقره از این مسابقات برای کشورمان به ارمغان آورد. برادر بزرگ تر او، سجاد مرادی هم که مربی اوست، چه در دوران حضور در پیست و چه به عنوان مربی بارها برای کشورمان افتخارآفرینی کرده است. پاسخ های امیر مرادی را در ادامه می خوانید:
1-در مورد مهاجرت دو مسئله وجود دارد: گاهی ما در یک سری از رشته ها تعداد زیادی ورزشکار و مربی داریم مثل تکواندو، کشتی و و وزنه برداری و... که در این موارد می توانیم ورزشکاران نخبه را نگه داریم و به بقیه این امکان را بدهیم که به کشور دیگری بروند و در آن جا دوران قهرمانیشان را سپری کنند. این اشکالی ندارد چون ایران اصولا در خیلی از رشته های ورزشی فقط می تواند نفرات اول تا سوم را حمایت کند. بقیه نفرات اگر در ایران هم بمانند امکان شرکت در میادین بین المللی را ندارند. در این صورت می توانیم مثل خیلی از کشورها این ورزشکاران را صادر کنیم، مثل برزیل که فوتبالیست صادر می کند و یا کشورهای آفریقایی که دونده صادر می کنند. در چنین شرایطی نباید حساسیت زیادی نشان داد و ایراد گرفت که چرا تابعیت خود را عوض کردی و برچسب میهن فروش روی ورزشکار گذاشت. اتفاقا اگر اینگونه باشد نشانه خوبی است و قوی بودن ما را در آن رشته خاص نشان می دهد.
من به شخصه تابعیت گرفتن کشور غیر را نمی پذیرم. چون ورزشکار متعلق به خودش نیست بلکه متعلق به مردمش است و نباید زیر سایه پرچم کشور دیگری برود و تا جایی که امکان دارد باید برای کشور خودش مسابقه دهد؛ مگر با شرایط خاص مثل همان نفر چهارم و پنجم رشته های ورزشی که امکاناتی جهت پیشرفتش وجود ندارد. همه این مسائل به ورزشکار بر نمی گردد بلکه به مسوولین هم مرتبط است. گاه ورزشکار در شرایط بدی قرار می گیرد و در یک تصمیم آنی قصد ترک وطن می کند.
2-ورزشکار اگر اعتراضی دارد باید بعد از مسابقه اعلام کند نه اینکه با مهاجرت این اعتراض را علنی کند و یا هنگامی که مهاجرت کرد زبان بگشاید و دم از اعتراض بزند. مثل مصاحبه های من بعد مسابقات آسیایی که به جوایز داده شده اعتراض کردم. مسوول بی کفایت همه جا هست. گاهی پیش می آید که مسوولی در جایی حق خوری می کند، این را نباید پای همه ایران گذاشت. ورزشکار با دیدن کمی حق خوری نباید پا پس بکشد، باید بماند به خاطر ایران و مردم کشورش. البته دید من اینگونه است شاید ورزشکار دیگری مخالف این نظر باشد و به خاطر امکانات کشور دیگر و محدود بودن دوران قهرمانی و استفاده از این دوران چند ساله رفتن را به ماندن ترجیح دهد.
3-قضیه مهاجرت نخبه ها حتما باید ریشه یابی شود. همه فدراسیون ها، امکانات و بودجه دارند و قرار دادن این بودجه در اختیار ورزشکار وظیفه آنهاست. باید بازرسی وجود داشته باشد و به عملکرد فدراسیون ها نظارت کند تا حق خوری اتفاق نیفتد. مسلما ورزشکار با دیدن اینگونه مسائل دلسرد می شود و دست به مهاجرت می زند. ما بودجه کافی داریم اما مهم استفاده بهینه از این بودجه است که باید طبق اصول بین ورزشکار تقسیم شود. همه این مسائل به ورزشکار بر نمی گردد بلکه به مسولین هم مرتبط است. گاه ورزشکار در شرایط بدی قرار می گیرد و در یک تصمیم آنی قصد ترک وطن می کند.