نقد، نقادی و در یک کلام انتقاد از مهمترین عناصر سازندگی است که اگر نباشد جامعه و حوزه اندیشه به جمود و سکون می رسد.
جهان هر لحظه نو می شود و آدمیان باید مرتب خود را برای مواجهه با این تازگی آماده کنند. دل خوش داشتن به خود و اندیشه های کهنه و ثابت، انسان را از حرکت هستی دور می کند. بیهوده نیست که گفته اند تمدن ها هنگامی از بین می روند که برای سوال های جدید پاسخ های کهنه بدهند. از این رو، جهان تفکر حاضر را تفکر انتقادی خوانده اند. انسان معاصر دیگر انسان تسلیم و پذیرنده محض نیست بلکه انسانی پرسش گر و نقاد است. در یک کلام هر انسان، تشکیلات و ... که سودای رشد و ترقی را در سر دارد باید خود را در معرض نقد قرار داده و از گفته های منتقدان نه رنجی به خود راه دهد و نه هراسی. وقتی فردی سخنی می گوید و یا نوشته ای می نویسد در پنهان این کار، نوعی دعوت به نقد وجود دارد که این سخن من است تا شما چه می گویید و چه رایی دارید. مسوولی که مسوولیتی را قبول می کند نیز از این قاعده مستثنی نیست. وقتی فردی سمتی را می پذیرد یعنی آنکه من آمده ام تا اندیشه های خود را به کار گیرم و طبیعی است در این میان از نظر دیگران هم بی نیاز نیستیم چرا که آدمی همواره در معرض صواب و خطا قرار دارد.
از اینجا عنصر دیگری به عنوان ناظر بیرونی پیدا می شود که رسالت او نظارت و نقد و هدایت است. او ممکن است نکاتی را ببیند که بازیگران صحنه متوجه آن نیستند چرا که غرق بازی هستند.
همانگونه که برای گرم شدن یک بازی هم تیم های ورزشی لازم است و هم تماشاگر، که هر کدام نباشد یک جای کار می لنگد در عرصه اجتماع نیز هم کارگزار لازم است و هم منتقد منصف.
گفتن اینکه نقد باید چه ویژگی هایی داشته باشد و ناقد چگونه فردی، سخنی تکراری است. در مجموع هر آدم منصفی می پذیرد که کار بدون ناظر و ناقد بیرونی راه به اصلاح نمی برد.
اما در این میان هستند افرادی که نان تملق و چاپلوسی را می خورند و به محض انتقاد از مسوولی، حتی اگر فرد مدیر هم انتقاد را بپذیرد آنها با چرب زبانی و مداهنه های بیهوده مانع از قبول انتقاد می شوند. اینها عناصر خطرناکی هستند که در لباس دوستی اسبابی فراهم می آورند که اندک اندک مدیر را به تنها ماندن سوق می دهند و کاری می کنند که دشمن نمی کند از این روست که پیامبر فرمودند بر چهره چاپلوسان خاک بپاشند.
هفته گذشته دکتر سلطانی فر در نشست کمیته صیانت از ارزشهای اخلاقی و فرهنگی(که هنوز فلسفه وجودی آن تشریح نشده) گفته اند «نقد کردن هیچ ایرای ندارد و اتفاقا من طرفدار انتقاد صحیح، عادلانه و تقویت آگاهی های مردم هستم ولی نقدها نباید منجر به ایجاد دغدغه و اضطراب برای مردم شود.» هر چند که بسیار پسندیده بود وزیر ورزش و جوانان ملاک های نقد صحیح و عادلانه و آگاهی بخش را که نباید منجر به ایجاد دغدغه و اضطراب برای مردم شود را بیان می کردند. اما همانقدر که اعلام کردند طرفدار نقد هستند پاسخ خوبی دادند به مشتی تازه به ورزش آمده و کسانی که هیچ وظیفه و رسالتی بجز تحسین نمی دانند و می خواهند با انواع و اقسام تهمت ها منتقدان را از میدان بیرون کنند.
این سخنان وزیر را به فال نیک می گیریم و بر این مبنا سخن آنهایی را که می گفتند وزیر با هر انتقادی به شدت عصبانی می شود باور نمی کنیم. بطور طبیعی با این اظهارات، نظر آنهایی هم که می گفتند وزیر به این دلیل مصاحبه مطبوعاتی نمی گذارد که تحمل رای مخالف را ندارد هم باطل می شود.
در مجموع باید گفت خوشبختانه آقای سلطانی فر با این اظهارات راه را برای آنکه منتقدان راحت تر سخن بگویند گشودند و این کاری است پسندیده و حرکتی میمون. فقط امیدواریم فردا همان افرادی که گفتیم نگویند که این سخنان فقط تعارف بوده است.
در همین رابطه سعی خواهیم کرد که نقدهای ما نیز صحیح و از سر آگاهی باشد و جهت تقویت آگاهی های مردم را به خود بگیرد.
غلامحسین شعبانی