در روزهایی که تمام فکر و ذکر مقامات سیاسی و ورزشی معطوف آمد و رفتن استراماچونی است خبر آمد که دکتر قراخانلو از آکادمی کمیته ملی المپیک رفت.
طبیعی است که سمت ها دوره ای دارند و هر کسی که می آید روزی می رود. اما باید توجه کرد که مسئله اصلی نباید این آمدن و رفتن ها باشد بلکه آنچه که مهم است شناخت و معرفت به جایگاهی است که قرار است هر کسی در آن قرار بگیرد. مهم این است که خوانش درستی از مسئله داشته باشیم تا بدانیم چه کسی را در چه سمتی قرار بدهیم و چگونه مسئله را حل کنیم و فقط اسامی را تغییر ندهیم.
زمانی که به شناخت صحیح برسیم و ساختار و زیر بنا را آماده کنیم هر شخصی که در آن سمت قرار گیرد ناچار است در همان چارچوب حرکت کند و کمتر امکان تخطی دارد. سال هاست که افراد می آیند و می روند اما تغییری را در کار مشاهده نمی کنیم و این موضوع تنها از همین عدم شناخت کامل ما ناشی می شود.
در رابطه با آکادمی هم چنین است. ابتدا باید ببینیم جامعه ورزش چه تلقی از آن دارد و آیا این برداشت صحیح و مبتنی بر شناخت کامل است یا خیر.
در علم پزشکی گفته می شود که با شناخت بیماری نیمی از راه را طی کرده ایم. در رابطه با آکادمی هم اوضاع از همین قرار است. باید بدانیم جامعه ورزش ما از آکادمی چه تصوری دارند. مسئولان ما چطور، آیا می دانیم آکادمی چگونه مکانی است؟ این نام از کجا آمده است؟ آیا بناست آموزش هایی که جایگاه آن در دانشکده های تربیت بدنی است در آکادمی نیز به همان شکل پیاده شود؟ همان دروس، همان اساتید و ... در این صورت آیا بهتر نیست یکی از آنها حذف شود؟ شاید هدف ما از آکادمی محلی برای تمرین دادن تیم های ملی است آن هم زیر سایه کادر پزشکی، در این صورت این همه خانه که فدراسیون های مختلف راه انداخته اند مانند خانه کشتی، والیبال و ... چه ضرورتی دارد؟ سایر مسائل هم به همین صورت، اساسا این آکادمی چه گونه جایی است؟
متاسفانه اکادمی از بدو تاسیس تا زمان حال آنگونه که باید و شاید شناخته نشده و جامعه ورزش تصوری از این مکان آن طور که باید و شاید نداشته است. لذا به دلیل نا آشنا بودن با این مکان و واژه، اشتباهی اساسی و ساختاری بوجود آمده است. و چون تصور درستی وجود ندارد آن را تبدیل به sport center کرده ایم. محلی که ورزشکاران و تیم های ملی در آن به تمرین پرداخته و دارای کادر پزشکی مجربی است که دوره های عملی نیز برگزار می کند و ... . در حالی که در اصل آکادمی با محل تمرین تیم های ملی تفاوت بسیاری دارد. و با واقعیت این مکان فاصله بسیاری پیدا کرده است.
آکادمی مدرسهای بود که آن را افلاطون در سال ۳۸۷ پیش از میلاد در آتن تأسیس کرد. و در زمان ما آکادمیا نام شبکه اجتماعی است که دانشجویان و اساتید مقالات خود را در آن به اشتراک می گذارند. آکادمی مانند فرهنگستان و مدرسه ای است که در آن تحقیق و پژوهش اصل اول است و آکادمی ورزش باید جایی باشد که در آن به مفاهیم فلسفی، اجتماعی، روانشناسی، جامعه شناسی و ... پرداخته می شود. البته بخش عملی هم دارد اما هدف اصلی پرداختن به مسائل و پژوهش های حیطه ورزش است. که ما آن را به محل تمرین فرو کاسته ایم.
با توجه به این توضیح مختصر، حال باید بدانیم معیار ما برای انتخاب رئیس آکادمی چیست. هدف راهکاری است که این مکان را به جایگاه اصلی خود بازگرداند یا ادامه همان مسیری باشد که تا به حال بوده است. اینها مسائلی هستند که باید بیشتر از رفتن و آمدن اشخاص برای ما مهم باشد.
حسین محمدی