Print Short Link
Zoom In
Zoom Out

طنز( پنج شنبه ها در سفره خانه سلطانی)

سلطان بی سکه

پنجشنبه 11 مهر 1398 ساعت 02:38

سلطان با کلی «فر» و شکوه در سفره خانه سلطانی جلوس کرده بود و فرمان می راند و در جمع اهالی مدیران بخش های مختلف در مقام حکمرانی ظاهر شده بود و حکم می راند که دیگر هیچ کس حق ندارد بدون اذن من از سفره خانه خارج شود. یکی از آن میان گفت: حتی برای کارهای ضروری؟  که سلطان فرمود ضرورت را هم من تشخیص می دهم چرا که ما برای خود کامپیوتری هستیم و تمام اطلاعات و آمار را داریم.

سلطان با کلی «فر» و شکوه در سفره خانه سلطانی جلوس کرده بود و فرمان می راند. او که ید طولانی در سرکار گذاشتن افراد داشته و دارد در جمع اهالی مدیران بخش های مختلف در مقام حکمرانی ظاهر شده بود و حکم می راند که دیگر هیچ کس حق ندارد بدون اذن من از سفره خانه خارج شود. یکی از آن میان گفت: حتی برای کارهای ضروری؟  که سلطان فرمود ضرورت را هم من تشخیص می دهم چرا که ما برای خود کامپیوتری هستیم و تمام اطلاعات و آمار را داریم.

 پچ پچ میان مدیران درگرفت که مگر نظرات شورایی ما تا بحال به استحضار ایشان نمی رسید؟ یعنی تا الان ایشان نمی دانست در سفره خانه چه خبر است؟  آن یکی گفت: خوب معلوم است که خبر نداشتند و بیشتر وقت خود را یا به دوستان می دادند یا در اندیشه خاصه خرجی برای ناظران و بازرسان بودند تا مبادا به مقام سلطانی آسیبی برسانند. آن یکی گفت: مصیبت این است که حالا چگونه سلطان را پیدا کنیم و آیا اصلا می شود ایشان را دید که مجوز گرفت؟ آخر مقام سلطانی ایشان چنان شامخ است که قابل رویت نیستند. یکی در آن میان زمزمه کرد: اتفاقا راحت است به شرط آنکه ابتدا مشکل را با سلطان زاده در میان بگذارید که حلال تمام مشکلات، ایشان هستند و گره از کار بسیاری گشوده اند.

سلطان زاده آرام  گفت: این دیگر چه قانونی است که وضع کردی؟ که سلطان نگاهی از سر عقلانیت کرد و گفت تجربه نداری. اولا با این سخن منزلت تو و ارباب رجوعت بیشتر می شود و ثانیا قدیم ها سلطان را از سکه هایی که می داد می شناختند  با این خرابی اوضاع، ما که دیگر نمی توانیم سکه  بدهیم و  شده ایم سلطان بی سکه.  پس راهی نمی ماند بجز این کار، تا همه بدانند که ما هنوز که هنوز است و اگر از آسمان هم سنگ ببارد سلطان هستیم و خیالمان از بی خیالی بالادستی ها راحت.

یک خروس بی محل فریاد برآورد که برق برق، دوباره برق گرفتگی و قطع برق و... . سلطان خشمگین که چه شده؟  شنید که در بخش کاتبان سفره خانه برق اتصالی کرده و حتی یکی از کاتبان دچار برق گرفتگی شده اما بدتر آنکه یک قطع کلی هم در یکی از بخش های تابعه هم داشته ایم. آخر این آقای تجهیزی چه می کند؟

سلطان با اعصابی آرام فرمود نگران نباشید که با کریمان کارها دشوار نیست. این ها کوچکتر از آن است که اسباب قطع عنایت ما از دوستان شود. در این حال و هوا یکی دیگر فریاد زد افتاد آقا افتاد. چه افتاد؟ بخشی از فولادهای سفره خانه. سلطان گفت جای نگرانی نیست از نو درست می کنیم. گفتند درست کردنی نیست علی الظاهر  کار خراب تر از آن شده است که بشود درست کرد. سلطان پوزخندی زد و گفت: مقام سلطانی ما را کم نگیرید همین الان چرتکه را به کار می اندازیم و ثابت می کنیم که این خرابی هم خیلی بهتر از آبادی های قبلی است.

آقای منشی( که می توان او را کاتب و دبیر و ... هم نامید) بصورت یک کتی و درحالیکه تسبیح را می گرداند وارد شد و با همان لهجه خود گفت: داداش اینقد سلطان سلطان نکن. دست روزگار این فرمی ات کرده.  یادت رفته برای مایه پشت در اطاق ما وایمیسادی؟ بجای این حرفها بدهی های ما را بده که سخت گرفتاریم سلطان که هوا را پس دید چیزی نگفت و فقط زیر لب غرغر کرد که تو  پول که نمی تونی بیاری و بدهکاری رو نمی تونی بدی از اون طرف هم که قول آوردن هیچی رو نمی دی اصلا برای چی اومدی اونم با این شرایط که کلی برای ما دردسر درست کردی.

سلطان زاده که (کثیری) از افراد اطراف او را گرفته بودند بخشی از آنها را به آقای صندوق دار که او هم بدون هیچ سابقه ای و فقط بخاطر دوستی و نوشتن نطق های سلطان وارد سفره خانه شده بود حواله داد و گفت سخن را فعلا کوتاه کنیم  که فرصت کم است و کار بسیار.

 

اندر بی سروسامانی معاونت قهرمانی

اندر بی سروسامانی معاونت قهرمانی

نامه سرگشاده علی مجدآرا به وزیر ورزش؛ مهندسی انتخابات قطعی است

نامه سرگشاده علی مجدآرا به وزیر ورزش؛ مهندسی انتخابات قطعی است

پرسش از شروین اسبقیان

پرسش از شروین اسبقیان

آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم

آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت & الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت & الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

سه سالگی وزارت سلطان

سه سالگی وزارت سلطان

عبدالله موحد در کنار تندیس خود در موزه ورزش

عبدالله موحد در کنار تندیس خود در موزه ورزش

معلولیت و ورزش

معلولیت و ورزش

ورزشگاه آزادی بدون تبعیض و ممنوعیت!

ورزشگاه آزادی بدون تبعیض و ممنوعیت!

دربی در سفره خانه سلطانی

دربی در سفره خانه سلطانی

آرین سلیمی هم المپیکی شد/ تکواندوی ایران با ۴ نماینده در پاریس

پوستر مسابقات بین المللی یخ نوردی مستر کاپ کیش

اسلامی بیشتر از تقوی و مرادی رای آورد

میلاد تقوی رئیس فدراسیون والیبال شد

افتخار آفرینی سرخوش با راهیابی به انجمن حرفه ای های اسنوکر جهان

مبینا نعمت زاده به المپیک پاریس رسید/ دومین سهمیه برای تکواندوی بانوان ایران

فاصله یک قدمی سرخوش تا پیوستن به انجمن حرفه ای های اسنوکر جهان

کاظمیان رییس فدراسیون سوارکاری شد

مناف هاشمی: سیاست ورزش ایران کاهش دوران سرپرستی فدراسیون‌هاست

« رقابت » انتخاباتی و نه « جنگ » انتخاباتی

پایان چهار سال بلاتکلیفی ژیمناستیک تهران اعضای مجمع "خوش طینت" را انتخاب کردند

اسامی شمشیربازان ایران برای انتخابی المپیک در آسیا/ سازنجیان پای ثابت اعزام!

هاشم صیامی در انتخابات دوومیدانی ثبت نام کرد

حذف عجیب جوکوویچ به دست تنیسور رده ۱۲۳ جهان

کمک مالی کمیته المپیک به فدراسیون‌ها در پایان سال/ حقوق ۵ میلیونی برای مدال‌آوران سابق

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان مبارک باد

داور تنیس روی میز ایران سرداور مسابقات قهرمانی آسیا شد

رئیس فدراسیون ناشنوایان مشخص شد

انتصاب سرپرست معاونت حقوقی وزارت ورزش و جوانان

پایان لیگ برتر والیبال نشسته با قهرمانی تیم چالوس