اگر نیت تبلیغ ورزش و آشنا کردن عموم با این پدیده مهم اجتماعی است که باید گفت ورزش نه تنها نیاز به تبلیغ ندارد بلکه به دلیل جایگاهی که در اقبال عمومی دارد خود ابزاری است برای تبلیغ دیگران. اگر قرار است در این هفته از فواید ورزش گفته شود که در تمام طول سال اینکار انجام شده و میشود، دیگر کسی نیست که نداند ورزش چه فوایدی دارد.
میماند یک نکته که این هفته مانند هفته دولت و قرار است همانگونه که دولت مردان در هفته دولت کارنامه یکساله خود را ارائه میدهند، دستاندرکاران ورزش کشور نیز در هفته تربیت بدنی عملکرد یک ساله خود را ارائه و در بوته نقد بگذارند.
اگر چنین است همانطور که اشاره شد فضای هفته تربیت بدنی نشان داد که کارنامه مدیران تشکیلات ورزش، کارنامه قابل قبولی نیست. روزی که سلطانیفر با لقب کامپیوتر ورزش ردای وزیری این وزارتخانه مهم را به تن کرد بخاطر علاقهای که از خود نشان میداد و دوستی که با برخی از اهالی ورزش داشت، این نوید را میداد که ورزش، روزهای خوشی را درپی دارد. آن روز همه منتظر بودند تا سلطانیفر ثابت کند نمایندگان مجلس که بار اول به او رأی نداده بودند اشتباه کرده و ورزش کشور را دچار خسران کردهاند. اما و صد اما و دریغ و صد افسوس که عملکرد او چنان بود که برای بسیاری از کارشناسان و عاشقان ورزش راهی نمانده جز اعتراف به اشتباه خود و تأیید نمایندگانی که به او رأی منفی دادند. امروز بنا به نظر اکثر کارشناسان آنچه که سلطانیفر علاقهمند بر سر ورزش آورده هیچ بیعلاقهای نیاورد. به جرأت میتوان گفت که ورزش، بدترین دوران خود را طی میکند. ما هیچگاه در ورزش شاهد نبودهایم که در ورزشگاه الفاظ رکیکی نسبت به بالاترین مقام ورزش به کار برده شود، ما هیچگاه شاهد این همه اعتراض دو باشگاه پایتخت نبودهایم، ما هیچگاه شاهد این همه تغییر و تحول در این دو باشگاه نبودهایم، ما هیچگاه قراردادهایی از نوع قرارداد ویلموتس نداشته ایم، ما هیچگاه...
اینها حکایتی است که بر رشته محبوب وزیر رفته است. حالا قضاوت کنید در سایر رشتهها چه خبر است. از تعلیق فلان رشته تا پناهندگی ورزشکاران آن یکی رشته . از پایین آمدن سطح مدیریت در ورزش تا فغان قهرمانان جهان و المپیک و ...
همه حکایت از حال زار و نزار ورزش ما میکند. در حوزه فرهنگی هم فقط به عنوان مشت نمونه خروار نگاهی کنید به آنچه که رفیق شفیق وزیر گفت و کار را به آنجا رساند که مجبور به استعفا شد تا بدانید که چگونه باشگاه یادگار دکتر اکرامیها بازیچه دوز بازیهای آقایان شده و آقای وزیر چه کسانی را بر مصدر چه کارهایی نشانده است. (البته در فرصتی دیگر از روند بازی وزیر که چگونه مهرهها را جابهجا میکند خواهم نوشت.)
اما در عرصه خارج از ورزش نیز حکایت همین گونه است و چوب حراج به اعتبار ورزش زده شده است. الان را نمیدانم اما در ایام ابتدایی کرونا که جلسه ستاد عالی آن با حضور رئیس جمهور برگزار شد و تلویزیون نیز آن را پخش کرد، هرچقدر چشم گرداندیم تا شاید کامپیوتر ورزش را هم در جلسه ببینیم چشمانمان خشک شد و اثری پیدا نکردیم تا متوجه شویم که آنجا هم منزلتی نداریم.
نوع مواجهه نمایندگان هم که خود حکایت دیگری است. به هر انجام باید گفت که هفته تربیت بدنی در بیرونقی و بیدولتی ورزش، سپری شد تا بار دیگر این نکته ثابت شود که اثر افراد را باید در عملکرد ایشان دید نه ادعاهایشان که دامنه سخن وسیع است و دایره عمل تنگ. سخن را با کلام خواجه به انتها میرسانیم که:
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد