عموم کارمندانی که در این سال ها از وزارت ورزش به سمت فدراسیون ها رفته اند در یک سطح قرار دارند. به نظر می رسد که وزارت ورزش با کارمندان خود بهتر کار می کند و آنها به صرف حمایت وزارتخانه به ریاست فدراسیونی می رسند.
مسلما وزارت ورزش خوشحال است که کنترل بیشتری روی فدراسیون ها دارد و به این مسئله دامن میزند تا کارمندان بیشتری را اعزام کند، روندی که در سال های گذشته به ندرت مشاهده می کردیم. امروز اکثر فدراسیون ها توسط همین کارمندان اداره می شوند و ترجیح بر این است که از مدیران رده دوم و سوم به پایین انتخاب شوند که دین بیشتری به نهاد بالا دستی داشته باشند و نفوذ بیشتری بر رویشان اعمال شود. سیر به فدراسیون رسیدن هم تسریع شده است. سرپرستی چند فدراسیون و مجموعه ورزشی را در اختیارشان قرار می دهند و سپس به یکی از این فدراسیون ها ورود می کنند. شروین اسبقیان پس کوشش بسیار بالاخره موفق شد تا به ریاست فدراسیون جانبازان و معلولین دست پیدا کند. مازیار ناظمی پس از کسب تجربه در انواع انتخابات ورزشی، سیاسی و اجتماعی به اتومبیلرانی رفت و برنامه خود را پیاده کرد و دیگر باید او را رئیس فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی بدانیم. تعدادی هم هستند که باید جای این افراد را بگیرند.
سرپستی فدراسیون ها، مدیریت یکی از مجموعه های ورزشی و کارمند وزارت بودن بیانگر این است که آن فرد در آینده رئیس فدراسیون خواهد شد. کم نیستند افرادی که در ابتدا در وزارتخانه کار می کردند، سرپرست فدراسیون، مدیر مجموعه آزادی و سپس رئیس همان فدراسیونی شدند که در دوران سرپرستی خاطرات خوبی از خود به جای گذاشته بودند.
چهره جدیدی مانند فرهاد نیکوخصال از این دسته است. او با کسب یک رای در انتخابات همگانی نشان داد که در مسیر اسبقیان و ناظمی قرار گرفته است. اکنون با استعفای داوری از مدیرکل توسعه ورزش حرفهای و ناکامی در انتخابات دو و میدانی مجبور است کمی صبر کند چرا که گویا یکی دیگر از کارمندان برای آن فدراسون در نظر گرفته شده است. فرهاد نیکوخصال به جای او نشسته است و این دوره را شاید بتوان دوران کارمندانی دانست که توانستند در این زمانه به قدرت برسند هر چند این قدرت در سیطره وزارت ورزش قرار دارد.
حسین محمدی