حدود یک دهه پیش بود که والیبال نوجوانان ایران در یک چهارم نهایی مسابقات جهانی مقابل نوجوانان ایتالیا به میدان رفته بود. هر کدام از دو تیم 2 ست از مسابقه را به سود خود خاتمه داده بودند و همه چیز به ست پنجم کشیده شده بود. در ست سرنوشت ساز برای صعود به نیمه نهایی، ایران 8 بر 5 از حریف پیش افتاد و به نظر نمی رسید که حریف شانسی برای برد داشته باشد.
در آن لحظات بازی کمی به حاشیه کشیده شد و حاشیه ها توسط مربی ایتالیا ایجاد شد. در این شرایط احمد پورکاشیان مربی ایران، برخوردی خنثی با چنین اتفاقاتی داشت. ایتالیا در ادامه چند امتیاز گرفت و برخورد خنثای پورکاشیان ادامه یافت. سرانجام آنچه در پایان رخ داد، باخت (15-12) ایران بود و حذف از مسابقات!
در آن شرایط با تمام وجود فکر می کردم که فقط یک مربی ایرانی می توانست در شرایط حساس چنین خنثی عمل کند و بردی مسلم را از دست بدهد.
سالها از آن ایام گذشته است. حالا بزرگسالان ایران هم سابقه حضور در المپیک را دارند و صعود به جمع هشت تیم برتر این مسابقات، هم دو بار قهرمان بازیهای اسیایی شده اند و هم در لیگ جهانی والیبال سابقه کسب عنوان چهارم. با وجود تمام این آمار و ارقام، کسب عنوان پنجمی لیگ ملتها در سال 2015 نمی تواند چندان رضایت بخش باشد. حتی با این که روی کاغذ این آمار بسیار موفق بوده است.
ایران در مرحله مقدماتی 12 برد و 3 باخت کسب کرد و در جدول رده بندی بعد از برزیل و بالاتر از 14 کشور دیگر قرار گرفت. در هنگام قرعه کشی مرحله دوم، بهترین گزینه های همگروهی با ایران، تیمهای برزیل و لهستان بودند زیرا امریکا و فرانسه نشان داده بودند که به ایران بباز نیستند. به این ترتیب بهترین قرعه ممکن نصیب ایران شد. از طرفی لهستانی ها بسیاری از ستارگان خود را به همراه نداشتند و برزیل نیز در مرحله اول تا آستانه شکست مقابل ایران پیش رفته بود.
اما شاگردان ایگور کولاکوویچ در دو مسابقه مقابل لهستان و برزیل، هرگز نتوانستند عملکرد مرحله اول خود را تکرار کنند. آیا می توان این را ناشی را بدبیاری دانست؟ قطعا خیر!
حتی در سال 2014 که ایران عنوان چهارم مسابقات را کسب کرده بود، تعداد فراوان مسابقات و شرایط فرسایشی مسابقات سبب شد که بازیکنان ایران هرگز در اواخر مسابقات، کیفیت ابتدایی مسابقات را از خود بروز ندهند. حالا که تمام آن مهره های سرنوشت ساز، 5 سال پیرتر شده اند، نمی توان انتظار داشت که آنها در مراحل پایانی، کیفیتی بالاتر از مرحله نخست از خود نشان دهند. البته این تمام مشکلات تیم ملی نبود..
وقتی تیمی در آستانه برد از حریف خود قرار گیرد، باخت این تیم را یا باید شرایط جسمی دانست یا ناشی از شرایط روحی و ضعف مربیگری. ایران در ست دوم مسابقه با برزیل تا آستانه برد پیش رفت و سرانجام مسابقه ای را که ( 21-18) پیش بود، (25-23) باخت! شرایط در ست پنجم اسفناک تر بود. نه به خاطر این که برتری(7-4) از دست رفت، بلکه به خاطر آن که در حساس ترین شرایط و زمانی که برزیل لحظه به لحظه به ایران نزدیک تر می شد، کولاکوویچ حتی حاضر نشد در صحنه ای که مورد اعتراض تمام بازیکنان ایران بود، درخواست ویدئوچک بدهد. معلوم نبود وقتی مربی در این شرایط از این شانس خود استفاده نمی کند، این شانس ها را برای چه زمانی می خواهد؟!
در روزهایی که لیگ ملتها برای اولین بار جایگزین ورژن قدیمی لیگ جهانی والیبال شده بود، خبری از تغییر و تحول در تیم ملی نبود. آن هم زمانی که طبق قانون مشخص بود هیچ یک از تیمها حتی در صورت کسب عنوان آخر مسابقات به دسته پایین تر سقوط نمی کنند. با این حال فرصتی مناسب برای میدان دادن به جوان ترها از دست رفت. امسال دیگر فرصتی برای تغییر نسل نبود. یا باید لیگ ملتها فدا می شد یا مقدماتی مسابقات المپیک و ما ترجیح دادیم که از تمام نیروی خود در لیگ ملتها بهره ببریم.
هرچند با کسب مقام پنجم، بهترین عنوان تاریخ خود را بعد از چهارمی سال 2014 به دست آوردیم و بهتر از سال2013( نهم)، 2015( رتبه هفتم)، 2016( عنوان هشتم)، 2017( یازدهم) و 2018( دهم) عمل کردیم اما کار دشوار تیم ملی از حالا شروع شده است. در حالی که در فاصله یک سال تا المپیک باید همین نفرات بیشترین کیفیت را از خود بروز داده و خود را برای رسیدن به توکیو آماده کنند. اما این که آیا کولاکوویچ چنین توانایی را دارد یا خیر، امری است که بسیار غیرمحتمل به نظر می رسد. زیرا وی در شرایط دشوار، کمترین تاثیر را روی تیم ملی دارد.