اما جام جهانی فوتسال زنان دوباره مسائلی را بر ما عیان کرد که نیازمند توجه هر چه بیشتر مسئولین است چرا که ما ناگزیر از تغییر رویکرد و اعمال تحولات ساختاری در ساز و کار ورزشی کشور هستیم. باید اذعان کرد که در حالیکه جهان سالهاست اهمیت ورزش زنان و حضورشان در صحنههای بینالمللی را درک کرده برخی هنوز در حال فکر کردن به این هستند که چگونه محدودیتهای جدیدی برای زنان ایجاد کنند. اما نسل زد نسلی است که بازی را عوض میکند. با نگاهی به وضعیت ورزش زنان در یکی دو سال اخیر به خوبی متوجه تغییر شرایط و حضور گسترده زنان در سطوح بینالمللی ورزش میشویم.
اهالی ورزش و کارشناسان همواره در مورد ضرورت توجه بیش از پیش به ورزش زنان و حمایت همه جانبه از آن هشدار دادهاند. این نه ضرورتی سلیقهای یا مدیریتی، بلکه ضرورتی ساختاری است. ساختار ورزش ما نیاز دارد تا به سوی عدالت جنسیتی و توزیع برابر امکانات و منابع بین ورزشکاران زن و مرد حرکت کند زیرا این تنها راه باقی ماندن در شرایط رقابتی با دیگر کشورها و ماندن در بین کشورهای صاحب ورزش است. نگاه به امروز و مدیریت و برنامهریزی با توجه به شرایط حاضر تفکری منسوخ است که جز عقب نگه داشتن ما از صحنه رقابت جهانی و دیپلماسی ورزش نتیجهای ندارد. آنچه که نگاه ما باید معطوف به آن باشد و برنامههای خود را بر اساس آن تدوین و اجرا کنیم، آینده است. و آینده ورزش جز عدالت جنسیتی و برابری در توزیع منابع نیست. اگرچه در سالهای اخیر اقدامات مفیدی در زمینه ترویج ورزش زنان انجام شده اما فاصله با شرایط مطلوب بسیار است. هفته گذشته اخباری در مورد شرایط بسیار نامناسب تیم فوتبال زنان یکی از باشگاههای ورزشی منتشر شد که نشان داد حتی باشگاهها در رویکردشان نسبت به ورزش زنان دچار اشکالات فراوان هستند و همین نیاز به نظارت و کنترل بر باشگاهها در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب برای ورزشکاران زن را بیش از پیش نمایان میسازد. امروز اگر خودمان لزوم توجه به ورزش زنان و حمایت از آن را جدی نگیریم نه تنها در آینده نهادهای بینالمللی ورود خواهند کرد بلکه با دست خود موجب عقب افتادن در عرصه رقابت جهانی شدهایم، چیزی که ناگزیر از آنیم و با تاخیر در اجرای برنامههای حمایتی نمیتوانیم قطعیت وقوعش را از بین ببریم. آنچه که قطعی است اثرگذاری هر چه بیشتر ورزش زنان در عرصه ورزش جهان و دیپلماسی ورزش در آینده است. حال ما باید به این بیندیشیم که با توجه به اهمیت ورزش در معادلات جهانی و منطقهای، آیا میخواهیم فرصت اثرگذاری و بالا بردن قدرت چانهزنی خود در دنیا را از دست بدهیم؟
در همین روزهای اخیر موفقیتهای دیگری در ورزش زنان در چند رشته دیگر به دست آمد که تاییدی بر استعداد بالای بانوان کشور در رشتههای مختلف ورزشی است. مثالهای از این دست بسیارند. از طرف دیگر میتوان به تیم ملی هندبال زنان اشاره کرد که اگرچه در مسابقات اخیر موفق نبود اما نوید روزهای بهتری در آینده را میداد. همه اینها نشانگر این است که چیزی در حال وقوع است که نسل جدید ورزشکاران ما پی و بنیان آن را شکل دادهاند. با اینکه کارهای خوبی از طرف نهادهای مسئول در زمینه ورزش زنان انجام گرفته اما بیشتر آنچه که تا امروز به دست آمده نتیجه تلاشها و زحمات نسل جدید زنان ورزشکار کشور است که علیرغم کمبودهای ساختاری بسیار، با اراده خود وضعیت ورزش زنان ایران را در جهان تغییر دادند. امروز ورزش زنان ایران تفاوت چشمگیری با دهههای گذشته دارد و به عنوان رقیبی جدی در میادین ورزشی در حال بازتعریف یا به اصطلاح «ری برندینگ» خود است. انتصاب ثریا آقایی بدمینتون باز ایرانی به عضویت کمیسیون جهانی ورزشکاران کمیته بین المللی المپیک نیز نام زنان ورزشکار ایرانی را در دنیا پررنگتر کرد. همه اینها فرصتهایی است برای عمل در صحنه جهانی ورزش.
امروز تیم ملی فوتسال زنان ایران میتواند در همان مسیری قرار بگیرد که تیم فوتسال مردان سالها پیش آغاز کرد و اکنون مدتهاست جزو قدرتهای برتر فوتسال جهان است. اولین دوره جام جهانی فوتسال زنان فرصتی بود تا از نزدیک با قدرتهای فوتسال دنیا روبرو شویم و با شناسایی نقاط ضعف و قوتمان بتوانیم برنامههایی واقعگرایانه جهت ارتقاء عملکرد فوتسال زنان ایران تدوین کنیم. پر واضح است که لیگ منظم یکی از مهمترین مسائل است اما در کنار آن بهبود و توسعه زیر ساختها و فراهم کردن امکانات مناسب به همان میزان از اهمیت برخوردار است. بنابراین بهترین تدبیر ما برای مواجهه با شرایط جهانی جدید ورزش، برنامهریزی دقیق برای بهبود عملکرد و توسعه زیرساختها و حمایت از ورزش زنان و همچنین ورزشهای در حاشیه است.