یکم، چندی پیش جناب آقای پزشکیان به دیدار استاد موحد رفتند. کاری پسندیده و عالی که احترام به ساحت علم و دانش بود. اهالی فرهنگ به خوبی از خدمات حضرت استاد مطلع هستند و این حرکت رئیس جمهور حرمتی بود که به فرهنگ گذاشته شد و استاد موحد به عنوان نماینده این پشتوانه غنی میزبان آقای پزشکیان بودند. در این دیدار جناب صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد نیز حضور داشتند. وقتی صحنه مواجهه رئیس جمهور با یکی از اهالی فرهنگ را دیدیم احساس شوقی عجیب سراپای وجودم را گرفت. خداوند عمر استاد را طولانی تر فرمایند.
دوم، در ایام نوروز ریاست جمهور به همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به منزل استاد علی نصیریان رفتند. این دیداری بود با مرد محبوب و محجوب عرصه هنر به نمایندگی از تمام هنرمندان ایران زمین . اینجا نیز شاهد صحنه زیبایی بودیم و در روزگار خشونت و اخبار تلخ و گرانی و .. برای مدتی از همه چیز فارغ شده و لذت بردیم از ریشه های ستبر هنر و فرهنگ کشورمان. استاد علی نصیریان مرد خاطره های چندین نسل است و از او می توان بوی پیراهن یوسف های هنر را شنید. باید آفرین گفت به چنین قدرشناسی هایی و به خود بالید به وجود چنین بزرگانی.
سوم، اما این دو خبر خوش باید جامعه ورزش را به فکر وا دارد که چرا چنین صحنه هایی را در ورزش شاهد نبوده ایم؟ آیا ورزش ما شخصیتی در این اندازه ها نداشته یا نتوانسته است بسازد که رئیس جمهور به عنوان نماینده جامعه ورزش سری به ایشان بزند؟ آیا اهالی ورزش خود چنان تیشه به ریشه یکدیگر زده اند که نگذاشته اند هیچ سرمایه ای باقی بماند تا بگوییم ما هم هستیم؟ بدون شک تختی بزرگ است اما تا کی باید فقط از او گفت؟ آیا ورزش ما توان آن را نداشته است که در این سال ها تختی دیگری بسازد؟ به راستی ریشه این کار در کجاست؟ ورزشی که مرتب در هنگام پیروزی ها شاهد پیام های تبریک از صدر تا ذیل مسئولان مملکت است چرا نتوانسته یک چهره برجسته اجتماعی تحویل جامعه داده باشد که وزیر ورزش بتواند همراه رئیس جمهور به خانه او برود؟ آیا باید ورزشی که بیشه جوانمردی باشد چنان از شیران تهی شود که مقامات بالا حتی نتوانند یک نفر را پیدا کنند که مورد قبول کل جامعه ورزش باشد تا مقامات به دیدارشان بروند؟ می بیند وقتی تیشه را بر می داریم و به ریشه می زنیم و حرمت ها را از بین می بریم و مرز کوچکتری و بزرگتری را رعایت نمی کنیم چه بر سر ورزش می آید.
نگاه کنید که هنرمندان چگونه از پیشکسوتان خود با احترام یاد می کنند و پیشکسوتان چگونه با هنرمندان جوان از سر لطف نگاه می کنند، آنگاه ببینید که در ورزش ما رابطه بین جوان ورزشکار و پیشکسوت چگونه شکل می گیرد.
کاش روزی بیاید تا به جای آنکه فکر کنیم تا بتوانیم یک فرد را با ویژگی ای پیدا کنیم که رئیس جمهور به دیدن او برود، سردرگم شویم که در میان قهرمانانی که می توانند چنین باشند کدام را انتخاب کنیم .
به امید آن روز که ورزش ما نیز چنین حرمتی داشته باشد.
غلامحسین شعبانی