پاداش یادشده حق ورزشکاران بود و چه بسا دریافت آن می توانست در زندگی هر کدام از آنها تاثیر بسزایی ایجاد کند، با این وجود ملی پوشان فوتبال کرواسی با از خود گذشتگی نه تنها لطف رییس جمهور کشورشان را ارج نهادند بلکه با اهدای میلیون ها یورو به موسسه ای که تلاش می کند با درمان کودکان بیمار آنان را در جهت زندگی سالم و آینده روشن حمایت کند دین خود را به مردم، کشور و نکوداشت انسانیت ادا کردند.
نمی دانم آیا می توان فوتبالیست های دست و دل باز تیم ملی صربستان را با صفت پهلوانی موصوف کرد یا خیر اما حتی اگر نتوان چنین واژه مقدسی را برای آنان به کار برد بازهم ارزش و اهمیت اقدام این بازیکنان بسیار زیاد است. ورزشکاران خارجی اقداماتی از این دست بسیار انجام می دهند و آموخته اند که شیرینی و حلاوت اشتهار و افتخار بی وجود مردم هیچ است همانطور که تعدادی از ورزشکاران ما نیز بخشی از زندگی خود را وقف گره گشایی از مشکلات مردم و جامعه کرده اند. هر چند تعداد این جمع اندک است و برخی نیز اصلا در این وادی گام نمی زنند. تاسف بارتر آنکه تعدادی از قهرمانان ما مدام از کمبودها لب به گلایه می گشایند و هر اندازه که دریافت می کنند کافی نمی دانند. قبلا در باره رقابت ثروت اندوزی در میان تعدادی از ورزشکاران کشورمان نکاتی را یاد آور شده بودیم. رقابت نه چندان مناسب و درخوری که بعضا از حیطه هنجار طبیعی فراتر می رود و شان و جایگاه قهرمان ملی را فرو می افکند. نیازی به ذکر مثال و مصداق در میان نیست چرا که اهل فن و جامعه ورزش بخوبی این افراد را می شناسند و بر شرح ماجرا از ابتدا تا انتها وقوف دارند.
واقعیت این است که کارکرد فرهنگی دستگاه ورزش و فدراسیون های ما لنگ می زند و معمولا آنچه را که تحت عنوان فرهنگ در این مراکز تبلیغ می شود با واقعیت های عینی این مقوله تطابق کافی ندارد. ما غالبا لفظ جوانمردی، پهلوانی، و فتوت را به کار می بریم اما آنگاه که پای عمل به میان آید کمیت مان لنگ می زند. به ورزشکاران و قهرمانان ورزش کشور یاد نداده ایم در مقام چهره های شناخته شده و محبوب مبلّغ امور خیر باشند. به آنان آموخته ایم، هر کجا رفتند باید مورد تجلیل و تقدیر قرار گیرند و اگر چنین نشد لب به گلایه می گشایند. نیاز است به عنوان کشوری صاحب فرهنگ و اندیشه بار معنایی واژه پهلوانی و راه و رسم سلوک عیاران و جوانمردان را برای قهرمانان بازخوانی کنیم. براستی در این آشفته بازار گرانی و مشکلات، کدام یک از نامداران دیروز و امروز عرصه ورزش در جهت یاری از گرفتاران و فروافتادگان دامن همت به کمر می زنند؟جز معدودی، تقریبا اکثریت چشم گذاشته اند تا از هر محفل و مجلسی توشه ای برگیرند و بر داشته های خویش بیفزایند.برخی قهرمانان زینت المجالس شده اند و بر خوان یغمای هر محفلی فرود می آیند تا چراغی فرار راه آینده خود بیفروزند بی آنکه اندیشیده باشند بسیاری از هموطنان که برای افتخار آفرینی اش دعا کرده و فریاد شادی برکشیده اند از پهلوان شهر و کشورشان انتظار یاری دارند.
کمتر دیده و شنیده می شود قهرمانان نامی و سرشناس در امور خیر، حمایت از کودکان سرطانی، دستگیری از گرفتاران و از همه مهمتر تبلیغ در چنین مسیری مشارکت داشته باشند. عمر دوران قهرمانی کوتاه است و کسب مدال و سکو اگر با فتح دل ها و هم آوایی با احساسات مردم سرشته نباشد پایدار نخواهد ماند.
این گفتار به منزله انکار حمایت، ایجاد انگیزه و تقویت قهرمانان نیست بلکه همواره بر این اصل پای فشرده ایم که باید از افتخارآفرینان حمایت شود؛ ایضا بر این گمانیم که متقابلا قهرمانان و دلاوران نیز در مقام چهره های شاخص و نشاندار جامعه خود، نسبت به مردم،فرهنگ کشور و نسل های امروز و فردا تعهداتی دارند که قطعا تنها در گرفتن مدال و دریافت جایزه خلاصه نمی شود.
محمدرضا کاظمی