در حالی کمتر از پنج ماه تا پایان دوران وزارت مسعود سلطانیفر در ورزش باقی مانده که در پنج سالی که از حضور وی به عنوان وزیر میگذرد، ورزش در حوزههای مختلف با چالشهای زیادی روبهرو بوده و انتقادات زیادی متوجه عملکرد سلطانیفر است. وزیر ورزش، اما همواره سعی کرده منتقدان را به کارشکنی متهم کند و از پاسخگویی درباره کارنامهای که نقاط مبهم زیادی دارد، طفره برود. آخرین نمونه آن هم مصاحبه نوروزی سلطانیفر با یکی از خبرگزاریها بود که در واکنش به انتقادهایی که از وزارت ورزش میشود، گفته است «من پدر ورزش هستم و اگر هر روز بخواهیم درباره این مسائل حرف بزنم، نمیتوانم برای ورزش پدری کنم!»
البته وزیر به عنوان متولی اول ورزش کشور، مهمترین نقش را در تبیین سیاستها و برنامههای این حوزه در بخشهای مختلف از جمله قهرمانی، حرفهای، زیرساختها و همگانی دارد و در اینباره باید پاسخگو باشد. وظایفی که همانطور که سلطانیفر نیز به آنها اشاره کرده، نقش پدری در خانواده ورزش است، اما آیا وزیر ورزش که از آبان ۹۵ این مسئولیت را برعهده گرفته، توانسته است نقش پدری ورزش را که بر آن تأکید میکند، انجام دهد؟ نمیتوان برخی فعالیتها در حوزه زیرساختها و همچنین تکمیل برخی پروژههای نیمهتمام ورزشی در زمان سلطانیفر را نادیده گرفت، اما مرور اتفاقات و روندی که ورزش ایران در پنج سال گذشته داشته است، نشان میدهد که سلطانیفر بیشتر از آنکه در حق ورزش پدری کند یک ناپدری بوده است و در کمتر حوزهای نمره قبولی میگیرد.
قهرمانان و مدالآوران یکی از مهمترین گروههای هدف در جامعه ورزش هستند که میزان رسیدگی به آنها و همچنین امکاناتی که برای برپایی اردوها و حضورشان در مسابقات مختلف در نظر گرفته شده به خوبی میتواند مشخص کند که آیا وزارت ورزش در یکی از مهمترین بخشهایی که مسئولیت داشته، توانسته از عهده کار بربیاید یا نه. برای رسیدن به پاسخ این سؤال، تنها کافیست سراغ قهرمانان و المپیکیها بروید و پای درددلهای آنها بنشینید که گلایههای فراوانی از مدیریت ورزش در سطح کلان دارند و نسبت به نگاه تبعیضآمیزی که در دوره سلطانیفر پررنگتر از قبل شده است، نارضایتیشان را بارها ابراز کردهاند و به ضربهای که این رویکرد به کاهش مدالها و افتخارات نمایندگان ایران در رقابتهای مختلف المپیک، آسیایی و جهانی میتواند بزند، هشدار دادهاند.
نگاه تبعیضآمیز وزارت ورزش را به خوبی میتوان در نوع نگاهی که این وزارتخانه به فوتبال در مقایسه با المپیکیها دارد، مشاهده کرد. بیتوجهی به قهرمانان، المپیکیها و ملیپوشانی که افتخارات ورزش را در رقابتهای مختلف به نام ایران رقم میزنند، در شرایطی است که سیاست فوتبالزده وزارت ورزش سبب شده این رشته ورزشی که در چند دهه گذشته نتوانسته یک جام حتی در قهرمانی آسیا کسب کند، بیشترین میزان توجه و بودجه ورزش را در دوره سلطانیفر به خود اختصاص دهد.
در حالی وزیر ورزش مدعی است برای ورزش کشور پدری میکند که توجه افراطی وزارت ورزش به فوتبال خلاف آن را نشان میدهد، طوری که فوتبالیها به دلیل سه برد مقابل تیمهای درجه سه آسیا، پاداش ۴۵۰ هزار یورویی از وزارت ورزش دریافت کردند، اما در مقابل یک قهرمان منهای فوتبالی که مدال المپیک یا جهانی دارد، پاداش ریالی آن هم با تأخیرهای گاهاً چند ساله دریافت میکند.
این تنها یک پرده از تبعیض وزارت ورزش بین المپیکیها و قهرمانان با فوتبالیهایی است که با وجود بلعیدن بخش زیادی از بودجه ورزش، چند دهه است پشت در المپیک و قهرمانی در آسیا چه در عرصه ملی و چه باشگاهی ماندهاند. علاوه بر پاداشهای یورویی و دلاری برای فوتبالیها، درگیری وزارت ورزش در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و انتصابهای غیرکارشناسانهای که حواشی زیادی را برای این دو باشگاه دولتی به وجود آورد از دیگر مواردی است که سبب شد سلطانیفر به جای اینکه بیشتر تمرکزش را برای حل مسائل تمام بخشهای ورزش بگذارد، بخش زیادی از این وقت را صرف حل مصائب دو باشگاه استقلال و پرسپولیس برای حل مشکلات مدیریتی و تأمین بودجه چندصد میلیاردی این دو تیم میکند، مسئلهای که سبب شده برای حل مشکلات سایر بخشهای ورزش مانند المپیکیها که سهم زیادی از موفقیتهای ورزش نیز به نام آنهاست، سلطانیفر کمتر وقت بگذارد و در مجموع نتواند نقش پدری را در ورزش به خوبی ایفا کند و بیشتر نقش ناپدری داشته است.
سعيد احمديان
منبع: روزنامه جوان