هیچگاه خبر قابل توجه و مسرت بخشی از این ورزش به گوش نمی رسد الا اینکه دعوا و کشمکش جدیدی در گرفته باشد. سال های مدیدی است که سه ضلع مثلث فدراسیون کشتی، فدراسیون ملی ورزش های زورخانه ای و فدراسیون بین المللی بر سر زمامداری این رشته درگیر بوده اند و پس لرزه های آن کشمکش ها کم و بیش تا به امروز تداوم دارد. عدم سازش پذیری طرفین دعوا و نبود اراده و قدرت کافی در میان مسئولان رده بالای ورزش برای همسو کردن فعالیت های سه مدعی یادشده شرایطی فراهم ساخت تا در گذر زمان ورزش باستانی نه تنها پیشرفت قابل ملاحظه ای نداشته باشد بلکه با تعطیلی زورخانه های سراسر کشور بساط این رشته ورزشی عملا در میان جامعه شهری و روستایی برچیده شده و مفهوم آن در میان نسل جوان به کلی از میان برود. روزگاری صدای ضرب و زنگ و نوای دلنواز مرشد در هر کوی و برزن به گوش می رسید و بانگ خوش صلوات و مدح اولیا و جوانمردان روح و جان را جلا می بخشید.
پهلوانان و میانداران زورخانه در کوی و برزن به نام شناخته می شدند و مردم کوچه و بازار احترام خاصی برای ایشان قائل بودند؛ اکنون اما آن بساط شور و نشاط برچیده شده و از ورزش باستانی تنها نامی بر جای مانده است. یک نام خشک و خالی که همچنان بر سر تصاحب آن میان مدعیان، بساط جنگ و درگیری پهن است. جای شگفتی است که سه مدعی پیشین کم بودند که وزارت ورزش نیز به جای حل و فصل موضوع و ایجاد همگرایی، خود نیز به مدعی تازه ای تبدیل شده که هر از چندگاهی با موضعگیری ها و اتخاذ تصمیمات یکسویه اختلافات را تشدید می کند.
خلع ید فدراسیون کشتی از برگزاری کشتی پهلوانی و در هم ریخته شدن بساط جهانی آن در این مجموعه باعث بروز کدورت های فراوان شد و اکنون ضمن مخالفت با پیشنهاد فدراسیون ملی باستانی در خصوص فعالیت بانوان، گام دیگری در جهت تشدید تضاد برداشته، این در حالیست که فدراسیون ملی زورخانه ای پیش از ارائه درخواست مجوز فعالیت بانوان مسئله را با برخی از علما و مراجع در میان گذاشته و موافقت آنها را جلب کرده بود اما گویا وزارت ورزش مجوز لازم را در این باره صادر نکرده است!
نکته جالب توجه اینکه معاونت بانوان وزارت ورزش در توجیه این عمل عذر بدتر از گناه آورده که چون سابقه ای برای فعالیت بانوان در این ورزش یافت نشده، در نتیجه امکان فعالیت برای آنها وجود ندارد.(نقل به مضمون) صرفنظر از این استدلال بیهوده و تاکید بر این حقیقت که مطابق داستان های شاهنامه و دیگر منابع تاریخی قطعا زنان در گذشته به ورزش خصوصا تیراندازی، سوارکاری و آمادگی جسمانی می پرداختند. تردید نمی توان کرد ابزار قدرتمندی، چابکی و استقامت برای پرداختن به این رشته ها همانا وسایل ورزش باستانی بوده است. گذشته از این واقعیت، یک نکته مهم دیگر را نمی توان از نظر دور داشت که اگر رویای بین المللی شدن و حتی المپیکی شدن این ورزش ملی را در سر می پرورانیم باید امکان فعالیت زنان در این رشته را فراهم کنیم. وقتی بانوان این امکان را یافته اند تا در رشته های مختلف وارداتی و حتی خشن به فعالیت بپردازند، چرا این فرصت از آنان گرفته می شود تا ضمن حفظ موازین در ورزش ملی، آیینی و فرهنگی خودمان ورود پیدا کنند؟ مگر نه اینکه ورزش باستانی با ذکر اوصاف اولیا و جوانمردان جان می گیرد، اگر چنین است، چه ایرادی دارد بانوان ما نیز با همین فرهنگ و آیین ورزش کنند؟
مته به خشخاش گذاشتن و ریز شدن در چنین مقوله ای منطقی به نظر نمی رسد . ورود بانوان در عرصه ای که مشحون از غنای فرهنگی، تقویت روحیه ملی، ذکر اوصاف اولیا و ترویج اخلاق است نه تنها نکوهیده نخواهد بود بلکه در بلند مدت می توان تاثیر مثبت آن را در پرورش نسل های آینده، گسترش فرهنگ خودی و پیشرفت ورزش باستانی به عینه مشاهده کرد.
محمدرضا کاظمی