علیرضا دبیر که آمده بود تا در رابطه با کناره گیری محمدبنا از سرمربیگری تیم ملی کشتی فرنگی روشنگری کند در این رابطه تقریبا حرف تازه ای نزد جز اینکه گفت: استعفای پیامکی قابل قبول نیست. بیش از آن هر چه بیان شد را می توان در قالب تعارفات معمول معنا کرد. وی البته با ذکر تلویحی این جمله که بنا خودش رفته و فدراسیون خانه اوست، توپ را به زمین سرمربی مستعفی تیم کشتی فرنگی انداخته و او را در بازگشت یا کناره گیری مختار دانست. در هر صورت مسئله محمد بنا با پادرمیانی محمدرضا طالقانی ختم به خیر شد تا فعلا آرامش نسبی در اردوگاه فرنگی کاران برقرار شود.
صرفنظر از مسئله یاد شده، نکته قابل توجه دیگری که اظهارات رییس فدراسیون کشتی را جنجالی کرد همانا تاکید دیدگاه قبلی مبنی بر دریافت بودجه ۱۲ میلیارد و پانصد میلیونی از وزارت ورزش بود. او باردیگر دریافت رقم ۲۲ میلیارد و هفتصد میلیونی که از سوی معاونت ورزشی اعلام شده بود را بی اساس عنوان کرد.
البته رییس فدراسیون اصل مبلغ را قبول داشت اما حدود نیمی از آن را حاصل مصوبه مجلس و تلاش فدراسیون عنوان کرد که ارتباطی به وزارت ورزش ندارد.
این سخنان در واقع پاسخی بود به اظهارات چندی پیش علی نژاد که خطاب به رییس فدراسیون کشتی گفته بود: بیشترین بودجه را به مجموعه تحت مدیریت وی پرداخت کرده ایم و رقم دریافتی این فدراسیون نزدیک به دوبرابر آن است که گفته شده؛ اگر قرار است کشتی در المپیک مدال نگیرد اصلا برای چه بودجه طلب می کند؟
مقدمه حاضر جهت وضوح در بیان این واقعیت ذکرشد تا به این نقطه برسیم که رییس کنونی و پیشین فدراسیون کشتی باوجود اختلافات و تضاد فکری، در یک نقطه با هم اشتراک عقیده دارند و آن هم مخالفت با سیاست های وزارت ورزش است.سیاست های غیر معمول دستگاه ورزش که در چند سال اخیر و به واسطه ضعف مفرط در انجام وظایف حمایتی و نظارتی، مشکلات مربوط به انتخابات فدراسیون ها، گماردن افراد ضعیف در بخش های مختلف ، شائبه مهندسی انتخابات، حضور عوامل پشت پرده تاثیر گذار در امور ورزش و از همه مهمتر عدم اختصاص بودجه و امکانات مناسب برای فدراسیون ها و هیات ها از جمله دلایل نارضایتی بخش اعظم جامعه ورزش از جمله روسای پیشین و فعلی فدراسیون کشتی از سیاست های وزارتخانه مربوطه بوده است.
اگر رسول خادم از همان ابتدا با نگرش حاکم بر وزارت ورزش مشکل داشت، علیرضا دبیر، اکنون و در این واپسین ماههای صدارت سلطانی فر علنا علم مخالفت با مجموعه تحت نظر او را بر افراشته و ضمن مخاطب قرار دادن معاونین در واقع راس هرم را نشانه گرفته است.
سرشاخ دبیر با وزارت ورزش را نباید تنها در بخش بودجه خلاصه کرد بلکه او از همان ابتدا و پس از تکیه زدن بر کرسی ریاست ادبیات و شیوه سلوک منحصر به خود را پیش گرفت. شیوه مدیریتی خاصی که طی آن دایره خودی ها را محدود و مهمترین حامی مالی فدراسیون را بشدت رنجاند.
وی در نهایت با سرمربیان تیم ملی کشتی که گفته می شد به واسطه چراغ سبز و تضمین وزیر، مسئولیت گرفته بودند به تضاد رسید. همین امر می تواند دلیل دیگری بر فاصله گرفتن رییس فدراسیون از وزیری باشد که می داند چند ماه دیگر و در دولت آینده شانسی برای حضور در راس ورزش نخواهد داشت.
با تمام این اوصاف و باوجود ضعف فراوان در ارکان تحت مدیریت وزیر کنونی ، تضمینی وجود ندارد که رییس فدراسیون ورزش اول کشور در دولت آینده و وزیر بعدی به مشکل برنخورد زیرا مسیری که او در پیش گرفته بیش از آنکه در میان گوش شکسته ها و جامعه ورزش جاذبه داشته باشد، با دافعه همراه است.
محمدرضا کاظمی