فاسدان و کاسبان
تنها ابتدای فساد است که قابل تحمل نیست. میلان کوندرا (پرده)
وقتی واژه فساد را می شنویم چه چیزی در ذهن ما شکل می گیرد؟ معمولاً به محض شنیدن این کلمه با فساد اخلاقی یا فساد مالی در ذهن ما تداعی می شود. گاهی هم فساد هر دوی این معناها را برای ما زنده می کند؛ اما آیا فساد فقط همین دو مورد است؟ قطعاً خیر.
وقتی می گوییم غذایی یا میوه ای فاسد شده است هیچ کدام از آن دو موردنظر ما نیست بلکه در اینجا فساد معنای دیگری پیدا می کند. وقتی می گوییم یک سیستم فاسد است گاه منظورمان این است در این سیستم افراد براساس شایستگی بر مصدر کار قرار نمی گیرند و بسیاری از بی صلاحیت ها فقط و فقط به خاطر روابط بر مصدر کار قرار می گیرند.
پدیده آقازادگی که امروز این همه سروصدا به پا کرده و البته جدیداً بحث دامادها و سایر فامیل نیز به میان آمده، حتی اگر آن ها سوءاستفاده هم نکنند به معنی وجود فساد در یک سیستم است که افراد را فقط به خاطر روابط بر مصدر کار می گمارند.
اگر این تعریف از فساد را بپذیریم باید بگوییم که مدتی است سیستم اداری ما درگیر فساد است و این فساد هم شامل موارد اخلاقی و مالی و هم شامل فساد اداری و انتصاباتی است.
وقتی مسئولی، مدیری را فقط براساس دوستی ها بر مصدر کار می گمارد، بی گمان بدون آنکه خود فرد بداند (و شاید هم دانسته) کمک به شکل گیری یک فساد کرده است چراکه ساده ترین احتمال این است که از ناآگاهی آن مدیر سوءاستفاده کنند. آیا فساد فقط این است که دختر فلان مسئول در کار دارو اخلال وارد کند یا شامل انتصاب دختر فلان مسئول که مثلاً رشته خیاطی خوانده و پستی می گیرد که هیچ ارتباطی با آن ندارد نیز می شود؟
متأسفانه باید گفت ما در ورزش نیز گاه شاهد چنین انتصاباتی هستیم، در ساده ترین و خوشبینانه ترین حالت می گوییم هیچ سوءاستفاده مالی نمی شود؛ اما پرسش این است که اگر کسی حتی قوانینی را که خود وضع کرده نادیده بگیرد و مثلاً برای خودی ها امکانات ویژه در نظر بگیرد و چشم برروی قانون ببندد آیا کمک به فساد سیستم نکرده است؟ آیا اگر مدیری فقط به صرف دوست بودن فردی را بر مصدر کار بگمارد که دیگر عدم شایستگی او برای آن منصب عیان شده تا جاییکه جان آدم ها نیز بازی می شود، کمک به فساد سیستم نکرده است؟
آیا اگر مدیری به خاطر رفاقت های قدیمی افراد را بر سر کار گمارد اما بعد عدم توانایی آن ها را ببیند و کاری برای برکناری آن ها نکند به فساد در سیستم کمک نکرده است؟
متأسفیم که بگوییم گاه شاهدیم که برخی از مدیران با نگاهی کاسبکارانه وارد حوزه تصمیم گیری می شوند، در این شرایط بهترین همکاران این کاسبان، فاسدان هستند و ترکیب این دو معلوم است که چه وضعیتی به وجود می آورد. اندکی تأمل در برخی عزل و نصب ها و روابط آقازاده ها به خوبی بسیاری از مسائل را روشن می کند.
اما اینکه این قبیل آنقدر زیاد شده که حساسیت ها را کم کرده هیچ دلیلی ندارد به جز آن سخن میلان کوندرا که «فقط ابتدای فساد است که قابل تحمل نیست.» و ما مدتی است که با اختیار فساد انس گرفته ایم و حساسیت خود را از دست داده ایم و اگر نه در اوایل انقلاب بسیاری از افراد به خاطر یکصدم این کارهایی که امروز انجام می شود از کار برکنار می شدند. در این مورد با ذکر مثال بیشتر خواهیم نوشت.