به گزارش منهای فوتبال، والیبالی ها هجدهمین رئیس خود را انتخاب کردند و محمدرضا داورزنی دوباره روی صندلی ریاست این رشته نشست. جدا از انتقادهایی که این روزها به داورزنی به خاطر بازگشتش به والیبال می شود باید این نکته را یادآور شویم که امروز نوبتی دیگر است و والیبال ایران نگاه نو، طرح نو و ساختار نوین می خواهد و دکتر داورزنی باید این واقعیت را مدنظر قرار بدهد که موفقیت در مسیری جدید در گروه جمع گرایی تجمع، تحمل و بکارگیری دیدگاه های مختلف است. البته اولویت در مقطع کنونی تیم ملی برای شرکت در مسابقات انتخابی المپیک است و این مساله نیازمند مباحث فنی، روانشناختی و مادی است و سپس تغییرات در ساختار کمیته ها و ایجاد تحولات لازمه در بدنه فدراسیون که در این باره خواهیم نوشت. امروز می خواهیم به چالش هایی که پیش روی داورزنی در دوره جدید ریاستش وجود دارد بپردازیم.
منابع مالی
از استوارترین پایههای موفقیت محمدرضا داورزنی طی آن 11.5 سال، بینیاز کردن والیبال از بودجۀ دولتی بود که با جذب حامیان مالی از بخش خصوصی انجام شد.
اینک نخستین چالش او در راه تصحیح و تثبیت جریان حرکتی والیبال، تأمین منابع مالی و البته وصول 900 هزار دلار بدهی صداوسیما به والیبال است که مربوط به 2.5 سالِ گذشته است.
صداوسیما حق سالیانۀ پخش را پرداخت نکرده و فدراسیون جهانی مبالغ مورد نظر را از حساب فدراسیون ایران کم کرده؛ حسابی که حالا بدهکار هم شده است.
اما داورزنی در وصول این طلب -دستکم از حیث حمایت یا مطالبۀ رسانهای- تنهاست؛ چراکه رسانه عموماً در اختیار طیف همسو با صداوسیماست که دم نمیزنند.
مصاحبهشوندگانِ دلسوزِ والیبال هم در بیان نظرات مشعشع خود هر آسمان تاریکی را به ریسمانی پوسیده میبافند، ولی دربارۀ این حق مسلم والیبال سکوتِ عافیتطلبانه پیشه میکنند؛ چون بیان این حق احتمالاً یعنی وداع این کارشناسنماهای «شهوتِ مصاحبه» با دو عشقشان؛ دوربین و میکروفن!
منابع انسانی
محمدرضا داورزنی علاوه بر تجربۀ سالها مدیریت، از حیث دانشگاهی با مدیریت منابع انسانی آشناست و طبعاً بیشترین انتظار از او ساماندهی نیروی انسانی با بهرهگیری از کارآمدان حوزههای مختلف در ادارۀ فدراسیون است.حذف و اضافه در حوزۀ نیروی انسانی، از چالشهای بزرگ داورزنی در فدراسیون است. آن هم با این پیوست که؛ مطالبۀ اصلی از او بهکارگیری جوانهای مستعد، متخصص و متشخص است تا با این کادرسازی افزون بر ادارۀ کنونی فدراسیون، دست والیبال برای آیندۀ مدیریتیاش نیز پر باشد. میداندادن به امتحاندادهها و صفرشدهها بزرگترین خطای داورزنی در این راه است؛ چراکه بسیاری از حواشی سالهای اخیر را کسانی برای او و والیبال رقم زدند که حالا اسمشان را در لیست خوبها گنجاندهاند! ولی سر زمان کلاه نمیرود و پنهانها آشکار خواهد شد.
تیمها
چالش داورزنی اینجاست که در این دو سال برخی رویههای مجالیافته، طوری تقویت شده که از اساس محل اشکال است و بر خلاف شایستهسالاری و روح ورزش.
باز کردن ماجرا در ملأ عام چندان روی خوشی ندارد و به وجهۀ والیبال نزد مخاطب عام آسیب جدی وارد میکند. تضعیف والیبال هم به ضرر همه است. اهل والیبال که کموبیش از جریانات خبر دارند، هوشیارانه در پرده سخن میگویند؛ چراکه این مسائل باید پشت درهای بسته پرداخته و تا دیر نشده برطرف شوند.
مثلاً اگر همان ابتدا که استفاده از «بازیکنانِ جا زده» تکوتوک بود، عزمی برای برخورد وجود داشت، والیبال را گندِ صغر سنی برنمیداشت که زدودن این پدیدۀ ناحق هزینهبر شود و حالا که ماجراها رو شده، نتوانند از عناوین کسبشده دفاع کنند. هرچند در روزگار ما آلزایمر هم زیاد شده و ظاهراً کسی به یاد نمیآورد برخی کل حضور ملیشان/اسمدرکردنشان را مرهون سن دروغینشاناند! تعداد اینقدر بالاست و شهر اینقدر شلوغ که ظاهراً حالا والیبال یک رئیس فدراسیونی به صغرسنیها بدهکار شده است!