فدراسیون تکواندو یکی از مهمترینها در کشور است و بهواسطه مدالهای کمککننده در ادوار مختلف المپیک، به مدد کاروانهای ورزشی آمده است. هادی ساعی در سه المپیک با دو نشان طلا و یک برنز به ورزش کشور کمک کرد و اکنون نیز در نخستین تجربه مدیریتی در المپیک موفق شد با چهار ورزشکار چهار مدال: یک طلا، دو نقره و یک برنز را به کمک مجموعهاش به ارمغان بیاورد.
انتظار میرفت با حضور افرادی چون ساعی رئیس و رحیمی دبیر، شرایط بهگونهای مدیریت شود تا روند موفق پاریس تا لسآنجلس 2028 امتداد پیدا کند. اما از همان مصاحبههای ابتدایی و درخواست سهمیه پزشکی و امثالهم مشخص شد که تنها کسب مدال دشوار نیست و حفظ و مدیریت ورزشکاران نزد جامعه و تداوم موفقیت تا المپیک آتی نیز دارای اهمیت است و میبایست برای آنان تدبیری اندیشید و مانع از بروز حاشیه شد.
البته در بخش آقایان فدراسیون موفق عمل کرد و تاکنون اختلافنظری هم به وجود نیامده است. اما در بانوان پس از یکی شدن وزن دو بانوی المپیکی و اختلاف مینو مداح با فدراسیون، مسائل فزونی یافت و پردهها کنار رفت.
انتظار میرفت با توجه به اهمیت موضوع که دو بانوی المپیکی دچار اختلافاتی شدهاند یا سرمربی تیم کناره گیری کرده، از معاونت بانوان واکنشی را شاهد باشیم. مگر مهمتر از این موضوع هم در بخش بانوان وجود در روزهای اخیر وجود داشته است؟ فریبا محمدیانی که اتفاقات تلخ گذشته را به خاطر دارد و میداند که این اختلافات میبایست هر چه زودتر برطرف گردد، اما مشخص نیست معاونت بانوان یا نائب رئیس بانوان کمیته ملی المپیک در کدام بخش فعالیت میکنند و چرا ورود نمیکنند تا موضوع بازتر نگردد و پرده های بیشتری دریده نشود. به عنوان مثال چنین مسائل و اختلافاتی بر سر اوزان در کشتی هم وجود داشته و دارد اما نمیبینیم که اختلافات سر باز کنند و حاشیه ای پدید بیاید.
مسلماً داستان اصلی فراتر از دست ندادن دو ورزشکار با یکدیگر است. نمیخواهیم بدان ورود کنیم؛ چراکه باور داریم در خود فدراسیون با تمهیداتی ویژه نه قهری و حذف افراد، یا از طرف بانوان تصمیم گیر ورزش ازجمله محمدیان و فرهادی زاد این مسئله رفع رجوع میگردد. از طرفی برای گمانههایی هم که وجود دارد جای نگرانی نخواهد بود و قوانین وزارت ورزش و جوانان در خصوص تعارض منافع جدی است. البته به نظر نمیرسد هادی ساعی هم بخواهد این جایگاه ویژهای که اکنون در قالب یک مدیر ورزشی کسب کرده را خدشهدار کند.
در ورزش مدیرانی را داشتهایم که حتی اجازه ورود خانواده به مجموعههای ورزشی یا حتی حیاط وزارت و کمیته را نمیدادند. یا مدیرانی را داشتهایم که فرزندانشان پیش از پست و مقام عضو تیم ملی رشتهای بودند اما پس از حضور پدرانشان در مسند قدرت مجبور شدند ورزش حرفهای را کنار بگذارند یا در سطح پایینتری به میدان بروند. در این میان از شخصیتی مثل هادی ساعی که هم در عرصه ورزشکاری موفق بوده و هم مدیریتی توانمند از خود بر جای گذاشته است، انتظار میرود تصمیماتی را اتخاذ کند که به سود منافع ملی باشد زیرا جامعه ورزش از او انتظار دیگری ندارد.
به قلم میرزا حسین گیلانی