صاحب این قلم اهل سیاست نیست و دانش او در این حوزه بهاندازه سایر مردم است و نه متخصصان. اما نکتهای که میتواند از این تصمیم بهرهبرداری کند این است که وقتی دو طرف بعد از سالها مخاصمه نسبت به یکدیگر به این نتیجه میرسند که باید از طریق گفتگو مسائل را حل کرد چرا در ورزش کشور که علیالظاهر چنین خصومتی وجود ندارد و میدان، میدان دوستی و رفاقت است تلاش نمیشود تا اگر اختلافنظری وجود دارد از طریق گفتگو و مذاکره حلوفصل شود؟
این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد و بر صاحبان امر و کارشناسانی که دل در گرو تعالی ورزش کشور دارند واجب است تا به دلایل و چرایی این موضوع بپردازند که چه عناصر و عواملی مانع این امر شده و حتی گاهی اسباب ایجاد خصومت میان اهالی ورزش میشوند.
به نظر میرسد یکی از عوامل این امر حضور کسانی باشد که خارج از این حوزه به این میدان ورود میکنند و با خود جهان و زبان دیگری را وارد ورزش میکنند و درنتیجه نوعی گنگی در فهم یکدیگر میان این جامعه که اساس آن بر دوستی است ایجاد میکنند.
صاحب این قلم از برخی مهمانان که آمدهاند تا جای صاحبخانه را بگیرند و بهره های بسیاری از خوان ورزش بردهاند، شنیده است که تعابیر نامناسبی را راجع به اهالی ورزش بکار بردهاند، و متأسف است که کماکان شاهد جولان این افراد در ورزش است که وقتی از در بیرون میشوند از پنجره داخل میآیند. وقتی یک مسئولی پی به ماهیت آنها میبرد و تصمیم به عدم همکاری میگیرد، مسئول دیگری فریب آنها را میخورد و جذبشان میکند.
ندیدهاید کسانی که ورزش را محله بروبیا کردهاند و از وزارت ورزش به کمیته ملی المپیک و ازکمیته ملی المپیک دوباره به وزارت ورزش. بهره آنها برای ورزش هیچ اما برای خودشان درست کردن کارنامه و گرفتن پاداش برای ندانمکاری بوده است.
راهحل ایجاد دوستی در ورزش خواستن عذر این افراد و راندن آنها به همان محلی است که تعلق به آنجا دارند. این فقط اشارهای بود تا بیشتر به این موضوع پرداخته شود.
محمد حسینی