یک قهرمان مردمی نباید باجخواهی و سهم خواهی کند. یک قهرمان ملی به دنبال تبعیض نیست و رو به روی مردمش قرار نمیگیرد و از آنها فاصله نمیگیرد. راز جاودانگی هر ورزشکار محبوبی در نزدیک بودن به فکر و سطح زندگی و باورهای مردم معنا و تحقق پیدا میکند. المپیک اخیر باوجود موفقیتهایی که برای ورزش کشور داشت، خلأ عدم آشنایی مدیران و ورزشکاران با سطح انتظارات مردم را پدید آورد و نتوانست از رو به رویهم قرار گرفتن ورزشکاران با مردم جلوگیری کند. ورزشکاری ضعف تجهیزات ورزشی را مانع نتیجهگیری در المپیک دانست و دیگری واژهای نادرست برای منتقدان البسه به کار برد و یکی از مدالآوران نیز خواستهای برای تحصیل از رئیسجمهور منتخب ملت تقاضا کرد که بخشی از جامعه آن را نپذیرفت.
فدراسیون تکواندو اگر همچون بخش مدالی و قهرمانی که درخشان بوده است، در بخش فرهنگی نیز کنترلی بر مصاحبه ورزشکاران انجام میداد اکنون این حواشی به وجود نمیآمد و بهاشتباه خواسته خانم نعمت زاده نوعی باجگیری سهم خواهی پنداشته نمیشد. حتی کار بهجایی رسیده که یکی از خواهران منصوریان نیز در این زمینه اظهارنظر میکند و ورزشکار مدالآور و توانمند کشور را به سخره میگیرد.
مبینا نعمت زاده ورزشکار شایسته کشورمان پس از کسب مدال برنز از رئیسجمهور خواست که شرایطی را فراهم آورد که بتواند بدون کنکور در دانشگاه موردپذیرش قرار گیرد. برخی از جامعه نیز بهناحق این تقاضا را باجخواهی تلقی کردند. درحالیکه در کشور ما کم نیستند سهمیههایی که به بخشهای خاصی داده میشود و برخی بهراحتی و ناجوانمردانه جواز حضور در بهترین دانشگاهها و رشتههای تحصیلی را کسب میکنند و الباقی مردم در آزمون کنکور شرکت میکنند.
تقاضای یک دختر 19 ساله المپیکی نباید با تبعیض یکی پنداشته شود. در بخش آقایان نیز شاهدیم که از خدمت سربازی معاف میشوند درحالیکه دیگر فرزندان این جامعه میبایست دو سال در لباس سربازی از مرز تا ستادهای شهری خدمت کنند. این هم میتواند تبعیضی باشد چرا جامعه به این بخش نمیپردازد؟ آیا خون پسران ما رنگینتر از دختران است؟
قطعاً نگاه جنسیت زده موردپسند و پذیرش نیست و پس از مدتی هم فروکش میکند. اما خانم نعمت زاده هم میتوانست پس از سکوی المپیک نگاه پخته و مردمیتری داشته باشند و سخنگوی جامعه خود باشند نه اینکه نیازهای فردی خود را مطرح کنند. تحصیل در دانشگاه بر اساس قانون حق ایشان بوده است. این نکته را هم به ایشان یادآوری میکنیم که سن ورود به دانشگاه 18 سالگی هست و ایشان یک سال قبلتر میبایست به دانشگاه میرفتند و نباید المپیک را بهانه کنکور خود قرار میدادند. بسیاری از جوانان جامعه همدرس خواندند و ورزش را حرفهای ادامه ندادند آیا در ورزش برای آنها امتیازی قائل میشویم؟ واکنشها به این تقاضا بسته به نگاه ما دارد و میتوانیم با رأفت نگاه کنیم و میتوانیم هم صرفاً به قانون پایبند باشیم.
اما زیباییهای المپیک میبایست جلو واکنشهای شتابزده به این مسئله را میگرفت، اما نبود مدیرانی که جلوی این موج را بگیرند باعث شد تا بدان دامن زده شود. قطعاً نظام پزشکی و یا دانشگاهی کشور بهاندازهای مستقل است که زیر با فشارها نرود. پیشنهاد میشود پیشدرسها و شروطی محقق شود تا این دختر شایسته و مدالآور اگر مستحق ورود به دانشگاه در رشته مورد علاقه اش بود در رشتهای غیر از تربیتبدنی برایش لحاظ شود اگرنه به همان رشته در نظر گرفتهشده رفته یا همچون دیگران کنکور بدهد اما یادمان باشد که تقاضا یک دختر 19 ساله را دستمایه تخریب و توهین قرار ندهیم و فشاری برای او ایجاد نکنیم.
حسین محمدی