شگفتا بزرگی از بزرگان ورزش، علی رغم کهولت سن و مشکلات جسمانی، پیش از آنکه به فکر سلامت و درمان خویش باشد دغدغه ورزش دارد. نگران است مبادا در آستانه المپیک حق قهرمانان ادا نشود. در نهمین دهه زندگی که دست روزگار پای رفتنش را بسته بی آنکه به سلامت خویش بیندیشد نگران از میان رفتن مرام جوانمردی است.
سخن از استاد حسن لطیفی پدر فعلی ژیمناستیک و از پیشگامان ورزش کشور است. فراتر از خود، به کاروان ورزش در میدان المپیک می اندیشد. موجب شرمندگی است چند صباحی احوالپرس استاد نبوده ایم هر چند او در کسوت یک پیشکسوت ارزشمند، بی آنکه این کوتاهی را به رویمان آورده باشد می رود سر اصل مطلب،مطلبی که سراسر پند است.
استاد آرام و شمرده از اوضاع ورزش سخن می گوید. به موضوع فساد در فوتبال که می رسد آهی از دل پر حسرت می کشد و مقایسه ای دارد بین آنان که عمری را بر سر ایمان و اعتقاد نسبت به ورزش پاک، خون دل خورده و پای عقیده خویش ماندند و عده ای که بی هیچ پیشینه روشن و کمترین تلاش، رندانه خوان یغما گستردند تا تعهد و تخصص را یکجا فرو ببلعند. حکایت این دو گروه قصه فرصت سازان و فرصت طلبان است.
گروه نخست از بن دندان به حقیقت ورزش اعتقاد داشته و دارند و گروه دوم که در این عرصه رنجی متحمل نشده اند ورزش را به سخره گرفته اند. آنان برای جوانان و آینده سازان فرصت ساختند و اینان برای خویشتن فرصت ایجاد کردند. دریغ و افسوس که عاشقانی چون استاد حسن لطیفی در مقطعی از زندگی، کر و فر ریاست فدراسیون را به هیچ می انگارد تا در مکتب تعلیم و تربیت کیمیای عشق بیابد وآینده سازان این آب و خاک را به زر تبدیل کند. امروز اما چه شده که نوچه ها و نوخاسته های عرصه ورزش، بی آنکه رنج دیده باشند بر گنج دست می یازند و به لطایف الحیل بر گرده ورزش می نشینند. تازه به دوران رسیده هایی که به مدد زد و بند های پنهان و آشکار ره صدساله را یک شبه طی می کنند تا در آشفته بازار ورزش و بی در و پیکری برخی فدراسیون های بار خود را ببندند.
این تناقض را چگونه می توان هضم کرد جایی که وزیر ورزش و جوانان طی دیدار نوروزی با استاد لطیفی،چند دهه تلاش و خدمات این پیر دیر را ارج گذاشته و از وی به عنوان تلاشگری بی ادعا و مخلص یاد می کند اما جایی دیگر از هزار توی همین دستگاه ورزش، عده ای، خوان فساد گسترده و به نیرنگ و جفا دسترنج مردم را به غارت می برند.
گفته می شود این روند مذموم و زخم چرکین سال های طولانی وجود داشته و اکنون سر باز کرده است. باید شکرگزار باشیم که بالاخره یک جایی جلو ضرر گرفته شد هر چند به نظر می رسد ابعاد فساد بسیار فراتر از آن است که در وصف آید. گویا مشکلاتی از این دست، با ابعاد متفاوت دامنگیر برخی فدراسیون دیگر هم شده با این تفاوت که در آنجا، مشکل اصلی متوجه برخی دست اندرکاران اصلی است.
براستی چه اتفاقی افتاده که از مربیان و ورزشکاران نامدار گذشته با کمترین توقع و چشمداشت به جایی رسیده ایم که نگاه سوداگرانه و تجاری به ورزش داشته باشیم. چه شده که از سید حسن رزاز، محمد صادق بلورفروش جهان پهلوان تختی، حاج فعلی، رحمت الله غفوریان، رحیم تبریزی و... رسیدیم به جایی که ورزشکارش برای یک بازی معمولی چند جور پاداش و امکانات درخواست می کند و مربی بیش از تقویت تیم خود، برای تضعیف تیم حریف نقشه می کشد.
اوضاع چنان قمر در عقرب شده که پای رمال ها و جادوگران را به ورزش باز کرده اند و عده ای برای رسیدن به مطامع و خواسته ها از هیچ ترفندی فروگذار نمی کنند؟ شاید لازم باشد بعد از المپیک و در دولت آینده تدبیر تازه ای جهت رفع معضلات ورزش اندیشیده شود.
به قلم محمد رضا کاظمی