هنوز بسیاری از کارخانهها و شرکتهای بزرگ هستند که کارگران زیادی در آنها مشغول به کارند اما محیطی برای انجام سادهترین تمرینات ورزشی در اختیار ندارند، درحالی که طبق قانون کار، کارفرمایان موظفند بودجهای را به ورزش کارگران اختصاص دهند.
نیمی از جمعیت کشور را کارگران و خانوادههای آنها تشکیل میدهند و سلامت جامعه و تولید در گرو سلامت کارگران است؛ اما رویکرد نشاطآوری ورزش از قضا امروز در میان این قشر مورد کم لطفی زیادی واقع شده است.
وقتی یک نیروی کار از لحاظ جسمی و روحی در سلامت کامل بهسر برد این سلامت به تمامی جامعه تزریق خواهد شد، پس هرچه در این بخش هزینه شود، سود خواهد بود.
حالا کمتر از ۱۰سال از تشکیل فدراسیون ورزش کارگری میگذرد و ورزشکاران بارها حضور در بازیهای جهانی را تجربه کردهاند اما دستاورد خاصی نداشتهاند. شاید اگر اصولی برای انتخاب کارگران ورزشکار وجود داشت رشتههای مختلف میتوانستند از آنها در تیمهای ملی خود بهره ببرند.اما برعکس در ادوار گذشته عمدتا شاهد بودیم که ورزشکاران حرفهای شاغل در لیگهای ورزشی یا حتی تیمهای ملی در غالب تیم کارگری به رویدادهای ملی اعزام میشوند تا در رقابت با کارگران سایر کشورها مدال بگیرند و مسئولان به استناد همین مدالها مدعی موفقیت در این حوزه شوند.
حال آنکه افزایش نرخ تورم طی سالهای گذشته به تغییر شاخص خط فقر و فاصله زیاد آن با حداقل دستمزد کارگران خود گویای اولویتهای زندگی این قشر مظلوم است. کارگری که مجبور است دو الی سه شیفت کار کند تا مایحتاح زندگیاش تأمین شود قطعا وقت و انرژی و هزینه برای انجام فعالیتهای ورزشی نخواهد داشت.درحالی که بیشتر بنگاههای خصوصی و حتی دولتی فاقد زیرساختهای ورزشی برای پرسنل خود هستند هزینه ورزش در باشگاهها، استخرها و زمینهای استاندارد نسبت به درآمد کارگران بالاست.
به نظر میرسد رویکرد مدالآوری که آفت اصلی ورزش ایران است عملا تنه درخت پویایی ورزش کارگران به عنوان گستردهترین قشر جامعه را پوسانده و نگاه آقایان صرفا به جمع کردن و تدارک یک تیم ورزشی از میان نخبههای حرفهای برای کسب مدال و مقام خلاصه میشود، حال آنکه انتظار میرود فدراسیون ورزش کارگری و سایر نهادها و حتی انجمنهای صنفی در این حوزه ضمن برچیدن موانع قانونی و فراقانونی زمینه فعالیتهای ورزشی برای کارگران و خانوادههایشان را فراهم کنند تا مثل سالهای دور شاهد رونق لیگها و مسابقات کارگری با حضور کارگران واقعی کشور باشیم و این حوزه را مولد بحث قهرمانی و نه مصرف کننده آن بدانیم.
به قلم:الهام محمدی مجد