از پردهپوشی درباره جزئیات رفت و آمد سرمربیان خارجی تیم ملی تا بلاتکلیفی مدتدار پستهای رسمی نظیر نایب رئیسی و شاخ و شانه کشیدن افراد نزدیک به رییس در پروسه تعیین مسئولیت ارکان مختلف عملا والیبال ایران را از فضای حرفهای به مدیریت به اصطلاح هیاتی سوق داده است. از سوی ديگر در آستانه فضای انتخابی گمانهزنیها درباره دورخیز رییس این فدراسیون برای تصدی پست وزارت در دولت آینده همزمان با طرح چندین باره شائبه بازنشستگی، بسیاری از عوامل درگیر را نگران ثبات مدیریت معمار والیبال نوین ایران کرده است.
در این میان اما برگزاری لیگ برتر سال ۱۳۹۹ مصداق بارز ناکارآمدی تیم مدیریت فعلی یا لااقل بخشی از آن است. از اصرار به برگزاری مسابقات رفت و برگشت در شروع فصل و رشد سرسام آور آمار کروناییها برخلاف رویکرد اصلی حاکمیت در مدیریت این بحران جهانی تا چیدمان شائبه برانگیز داوران در مسابقات مختلف و ضعف سیستم ویدیو چک، هرروز فضای والیبال ایران را دستخوش حواشی مختلفی میکند.
در جدیدترین نمونه بداخلاقیها، موضوع یکی از ستارههای جوان و آیندهدار تیم ملی در سیلی زدن به یک عکاس مثل موارد مشابه قبلی ابتدا با سیاست مسکوت گذاشتن و سپس به دنبال انتشار فیلم آن در فضای مجازی با محرومیت نه چندان قابل توجه دو جلسهای همراه شد. اما تیم مدیریتی فدراسیون توانایی ایستادگی بر همین رای نه چندان مقتدرانه را هم نداشت و در سکوت خبری اجازه حضور بازیکن خاطی را در بازی دوم صادر کرد.
رویکردی که نه تنها به تربیت و حفظ بازیکن ملیپوش ایران کمکی نمیکند بلکه عملا این پیام را میرساند که فدراسیون نسبت به برخورد با بداخلاقیها قاطع نیست و میتوان با لابی و فشار از حوزههای مختلف هر غلطی در این ورزش انجام داد.
جدای از اینکه اتخاذ چنین رویکردی ممکن است چه تبعاتی برای حیثیت والیبال و ورزش ایران در رویدادهای بینالمللی داشته باشد، صرف تغییر رای کمیته انضباطی بدون اطلاعرسانی در زمان مقرر نمونهای دیگر از سوءمدیریت لایه میانی فدراسیون و نیروهای وارداتی داورزنی به بدنه والیبال است. حال آنکه پیش از این نیز بواسطه دریافت طلب فلان مربی، مسابقهای رسمی تعطیل یا درگیری چند مربی با داور در مسابقهای دیگر توجیه شده بود.
برای آنهایی که والیبال را به عنوان یکی از موفقترین ورزشهای ایران میشناسند و جایگاه آن را در ویترین افتخارات بین المللی کشور محفوظ میدانند، هر یک از این حواشی لکه ننگی بر پیکر این ورزش به اصطلاح دانشگاهی است که متاسفانه این روزها برخلاف قبل نه اتفاقی، بلکه گویی سازمان یافته رخ میدهد.
هرچند که برخی پیش گوش آقای رییس، دوستان دیروز را دشمن امروز معرفی میکنند اما ای کاش داورزنی که اعتبار و آبروی ۳۰ سال مدیریتش را به والیبال گره زده، حتی از این منظر پند دشمنان دانا را بیشتر از توصیه دوستان نادان میشنید و هرچه زودتر نسبت به تامین منابع انسانی مجرب، کارآزموده و درس پس داده در این رشته اقدام میکرد تا لااقل مرور اخبار یکسال گذشته والیبال صرفا به بیان نقد خبرگان و قهر مسئولان این رشته خلاصه نشود.
به قلم: امیرداود کمالی