دستاویز این امر سپری شدن بیش از ۶ ماه از زمان ثبت نام نامزدهای احراز ریاست فدراسیون اعلام شده است. امری که حکایت نواختن سرنا از سر گشاد آن توسط فرد ناشی را به ذهن متبادر میکند. با این تفاوت که اینجا مسئولان مربوطه عمدا خود را به ناشیگری میزنند. یکی نیست به دوستان یادآوری کند، آنکه باید طی ۶ ماه فدراسیون را تحویل دهد سرپرست است نه نامزدهایی که وظیفه ثبت نام خود را در یک مقطع زمانی مشخص اعلام شده انجام دادهاند.
از قضا، تنها بخش انتخابات که به درستی اجرا میشود همین تعیین زمان ده روز کاری برای ثبت نام کاندیداهای انتخابات است چنانکه یک روز بعد از تاریخ قید شده از هیچ بنی بشری ثبت نام نمیکنند. به همین دلیل باید اذعان کرد، بخش عبرتانگیز ماجرای انتخابات فدراسیونها این است که هزینه کم کاری مسئولان در برگزاری انتخابات و تعیین تکلیف یک مجموعه کشوری و عضو فدراسیون جهانی را بر دوش نامزدها گذاشته شود!
حال آنکه وظیفه کاندیداها ثبت نام و ارائه مدارک به فدراسیون است که در مدت کوتاه ۱۰ روزه انجام میشود. مراحل بعدی به عهده وزارت ورزش است و باید تلاش کند تا هرچه زودتر و ترجیحا پیش از ۶ ماه تکلیف فدراسیون مشخص و رییس قانونی انتخاب شود. ۶ ماه زمان کمی نیست که نتوان در این مدت مقدمات اخذ رای چهل و چند نفر را فراهم کرد و فدراسیونی را از بلاتکلیفی خارج ساخت؛ مگر اینکه اهداف دیگری در میان و کشتیبان را سیاستی دیگر باشد.
همین بیسلیقگیها و عدم توجه و دقت به امور فدراسیونها و ورزشکاران رشتههای مختلف است که موجبات رنجش خاطر جامعه ورزش، کنارهگیری یا جلای وطن قهرمانان را فراهم میسازد. کم نبودند اساتید و قهرمانان همین شطرنج که طی سالهای اخیر جلای وطن کرده یا با پرچم کشورهای دیگر، دنیای حرفهای خود را دنبال کردند. همین بیعدالتیها و کج سلیقگیهاست که ناامیدی و یاس جامعه ورزش را فراهم و موجبات برآشفتگی آنان میشود. چرا باید قانون ۶ ماه، جای آنکه در مورد سرپرستان فدراسیونها اعمال شود به کاندیداها تسری پیدا میکند؟ با کدام استدلال و اجماع عمومی، پروسه انتخابات فدراسیونها بیش از ۶ ماه طول میکشد و با دست خودمان در متن ورزش حاشیه ایجاد میکنیم؟
این پرسشها تنها یک پاسخ دارد، آن هم اینکه موضوع اصلی، پایان دوره ۶ ماهه ثبت نام نامزدها یا سرپرستان فدراسیون نیست، بلکه هدف، اعمال سلیقه و نظر در روند انتخابات است. اگر چنین نیست، با کدام دلیل منطقی انتخابات فدراسیون اتومبیلرانی این همه طولانی میشود؛ سه سرپرست پیاپی روی کار میآیند اما هنوز از انتخابات خبری نیست؟! باور کنید انتخابات ریاست جمهوری و مجلس نیز چنین پروسه طولانی و پر پیچ و خمی را طی نمیکند. اگر مشکلات موجود و گرههایی که افکنده میشود خودخواسته نیست، چه نام دیگری میتوان بر آن گذاشت؟
همین اقدامات غیر معمول به فلان رییس فدراسیون هم جرات میدهد تا در انتخاب روسای هیاتهای استانی دخالت و اقدام به اعمال نظر کند. هدف قانونگذار از برگزاری انتخابات فدراسیونها و هیاتهای استانی اجرای درست قانون و احترام به رای و نظر جامعه ورزش بوده؛ حال اگر مجریان در اجرا و عمل همین قانون دچار خطا و لغزش شدند باید فاتحه آن قانون را خواند. آقایان، جای مهرهچینی در ورزش، مهرهسازی کنید.
به قلم:محمدرضا کاظمی