منهای فوتبال-این مدیر خوشنام و با تجربه ضمن اشاره به مشکلات امروز ورزش تاکید میکند : ورزش رکن اصلی جامعه است و تمام افراد خرد و کلان کشور به نوعی با این مقوله سروکار دارند . از کودک ۶- ۷ ساله که در مهدهای کودک با بازیهای هدفدار و ژیمناستیک آشنا م شود تا پیرمرد ۸۰ ساله که پزشکان او را به انجام حرکات بدنی و ورزش تشویق میکنند، همگی به نوعی با این مقوله در ارتباطاند بنابراین وزیری که برای ورزش انتخاب میشود باید جامع الشرایط و محیط بر زیر و بم مسئولیتی خود باشد.
متاسفانه طی سالهای متمادی این مهم مورد غفلت واقع شد و بعضا عنان اختیار ورزش به دست کسانی سپرده شد که باوجود ادعا هیچگونه تبحر و توانی از خود نشان ندادند. این رسم که یک نفر جا مانده از کابینه را به ورزش تحمیل کنند، رسم ناخوشایند و ظلم در حق جامعه ورزش است. نتیجه چنین نگرش، کشیده شدن دیوار بیاعتمادی بین ورزشیها و مدیران بود. در حال حاضر جامعه ورزش نه تنها از وضعیت موجود راضی نیست بلکه نوعی نگاه منفی نسبت به مدیران ورزشی پیدا کرده است.
رییس کارگروه ورزش حزب موتلفه اسلامی در ارتباط با راههای برون رفت از وضعیت موجود اظهار داشت: عمر دولت کنونی رو به پایان است و گمان نمیکنم طی چند ماه آینده اتفاق خاصی در ورزش رخ دهد. وقتی فرصت کافی داشتند و مشکلات کرونا هم در میان نبود کار مهمی انجام نگرفت اکنون و در مقطع کنونی چه توقعی میتوان از مسئولان مربوطه داشت؟ یک بار هم سلطانیفر در جمع کارگروه ورزش حزب موتلفه حضور پیدا کرد، در آن نشست بسیاری از موارد به وی یادآوری شد. وعده داد از نقطه نظرات کارگروه که متشکل از جمعی کارشناسان و مدیران باتجربه رسانه و ورزش هستند به عنوان اتاق فکر استفاده کند اما رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد. در حالیکه هدف ما صرفنظر از بحث جناحی، کمک به ورزش بود و اینکه تجربیات خود را رایگان در راستای بهبود اوضاع ورزش ارائه دهیم. به هرحال همانطور که ذکر شد طی کوتاه زمان باقی مانده از مسئولیت دولت فعلی، امید چندانی به بهبود وضعیت ورزش نمیرود به همین دلیل باید امیدوار باشیم در دولت آینده هرکسی که توفیق خدمت به این مردم را پیدا کرد موضوع ورزش را جدی بگیرد. به اعتقاد من وزیر آینده ورزش باید قویترین فرد کابینه باشد. رییس دولت بعدی میتواند برای انتخاب فرد موردنظر از کارشناسان و مدیران با تجربه نظر بگیرد ضمن اینکه مجلس هم باید در این راستا به وظیفه خود عمل کند.
رییس اسبق فدراسیون والیبال در خصوص چگونگی نظارت مجلس بر انتخاب وزرا، خصوصا وزیرآینده ورزش و جوانان گفت: هیچ وزیری برگزیده نمیشود مگر اینکه نمایندگان مجلس به او رای اعتماد بدهند. مجلس دهم در این رابطه مماشات کرد و بعدها هم نظارت درستی بر عملکرد وزارت ورزش نداشت اما مجلس یازدهم نباید در این زمینه کوتاهی کند. خصوصا نقش فراکسیون ورزش مجلس و کمیتههای تخصصی تعیین کننده است. تشکیل کمیتههای تخصصی و عزم جزم اعضای پرشمار و قدرتمند فراکسیون ورزش این امیدواری را به وجود آورده که حساسیت زیادی در انتخاب وزیر آینده داشته باشند. خواسته جامعه ورزش نیز همین است که در سایه نظارت و دقت مجلس محترم، فردی توانمند و اصلح سکان هدایت ورزش را در دست گیرد.
وی ادامه داد: از یک طرف صحبت از کمبود بودجه و امکانات در ورزش میشود، از طرف دیگر تعداد فدراسیونها و انجمنها را چنان زیاد میکنند که بودجه را میبلعد. اولویتبندیها رعایت نمیشود و اهمیت فدراسیونها را در نظر نمیگیرند. برخی رشتههای بیتاثیر را بیش از حد مورد حمایت قرار میدهند اما نسبت به رشته های پرمدال و پایه بیتوجهی میشود. دنیا ژیمناستیک را مادر ورزشها میداند اما ببینید جایگاه آن در کشور ما کجاست؟ این ورزش طی چند سال گذشته فقط حاشیه داشته و کسی هم پاسخگو نبود و نتوانست این حواشی را جمع کند. در بحث مربوط به واگذاری تیمهای مطرح پایتخت به بخش خصوصی هم سیاست درستی اتخاذ نشد و کار کارشناسی لازم صورت نگرفت آخر هم معلوم نیست بتوانند این واگذاری را انجام دهند. این مثالها مشتی است نمونه خروار. در بحث دیپلماسی ورزشی، انتخابات فدراسیونها، اداره امور باشگاهها، ضعف حضور صنعت در ورزش، تبلیغات، ادارات کل استانی، زیرساختها، جذب بودجه و امکانات، تعامل با ارگانها و موارد بسیار دیگر کم کاری و بعضا سوءمدیریت صورت گرفته است.
رئیس اسبق فدراسیون کشتی با اشاره به طرح منع به کارگیری بازنشستهها در ورزش، تاکید کرد: این طرح جفا در حق مدیران و باتجربههای ورزش بود. هیچ جای دنیا مدیران باتجربه و سرد و گرم چشیده ورزش را خانه نشین نمیکنند. نتیجه اعمال این قانون نادرست، کنار گذاشتن مدیران موفق و امتحان پس داده و جایگزین کردن آنها با کارمندان ادارات کل و وزارت مربوطه بود که باعث شد ورزش به این روز درآید. سال به سال کلاس روسای فدراسیونها را پایین آوردند. این ضعف و پسرفت حاصل قانون نادرستی بود که مدیران با تجربه ورزش را به خانه نشینی و پارک نشینی واداشت. با یک نگاه ساده به روند انتخاب مدیران در فدراسیونهای جهانی و تشکیلات بینالمللی ورزش مشخص میشود ملاک آنها برای اداره امور در سطح کلان چیست و ما چه تفکری در این باره داریم. هیچ جای دنیا بدون طی مراحل و کسب تجربه لازم به کسی مسئولیت نمیدهند ولی ما ریاست فدراسیونها را به کسانی سپردیم که هیچ سابقه مدیریتی قابل قبولی نداشتند. درهرحال امیدوارم فراکسیون ورزش مجلس یازدهم این مسئله را پیگیری و مشکل را برطرف کند. بدیهی است که بیان این نکات به مفهوم نادیده انگاشتن تاثیر حضور جوانان در مسئولیتهای مختلف نیست. شخصا مسئولیتهای زیادی را در فدراسیونهای والیبال و کشتی به جوانان سپردم و نتیجه گرفتم چه بسا اگر خود این جوانان راس فدراسیون بودند چنین بهایی به هم سن و سالان و جوانان دیگر نمیدادند. تجربه چنین مشکلاتی در برخی فدراسیونها بوده تا حدی که مدیر بیتجربهای نه تنها اغلب با تجربههای همان فدراسیون، بلکه موجبات کنارهگیری فردی چون هاشمی طبا را هم فراهم کرده و وزارت ورزش هم نظارهگر این مسئله بوده و نتوانسته اعمال نظارت کند. مگر ما چند نفر مثل هاشمی طبا در ورزش داریم ؟! بنابراین بها دادن به جوانترها خوب است در صورتی که توان مدیریتی خود را به اثبات رسانده باشند. وقتی یک نفر از صد امتیاز ۸۰ امتیاز دارد چرا باید او را کنار بگذاریم و فردی را که ۱۰- ۱۵ امتیاز دارد را جایگزین کنیم .
یزدانی خرم در پایان تصریح کرد: بنده اگر حرفی میزنم از باب تجربه و سالهای طولانی حضور در عرصه مدیریت ورزش است. کارنامه امثال ما روشن است، چشمداشتی هم ندارم. همین که تندیس من در کنار تندیس عزیزانی چون طالقانی، سوریان و دیگر بزرگان به عنوان چهره ماندگار عرصه مدیریت ورزش در موزه کمیته ملی المپیک نصب میشود یعنی اینکه خدماتم گم نشده و مزد زحماتم را گرفتهام. هر سخنی که میگویم از باب احساس وظیفه، به حکم امر به معروف و نهی از منکر و با پشتوانه چند دهه مدیرت موفق در ورزش است. وظیفه دارم به کسانی که ورزش را به بیراهه بردند هشدار دهم و آنان که بعدا مسئولیت خواهند گرفت را راهنمایی کنم. میشد ورزش را خیلی بهتر از اینکه هست مدیریت کرد اما به هر دلیل ممکن این کار انجام نگرفت. نظر قاطبه جامعه ورزش نسبت به عملکرد وزارت ورزش منفی است. خیلی حرفها را هم به خاطر رعایت حال برخی دوستان بیان نمیکنم وگرنه خوب میدانم مشکلات کجاست و چه کسانی پستهای مهم ورزشی را غصب کردهاند.
به قلم:محمدرضا کاظمی