به گزارش منهای فوتبال، این دور و تسلسل گیج کننده در حالی صورت میگیرد که قریب به یک سال پیش یعنی درست در روز معارفه، مازیار ناظمی به عنوان سرپرست فدراسیون موتور سواری و اتومبیلرانی (مدیر وقت روابط عمومی وزارت ورزش) وی پس از قدردانی از زحمات صیدانلو رییس پیشین فدراسیون اعلام کرد: ماموریت اصلی ما در این فدراسیون، برگزاری انتخابات در اسرع وقت است. ایضا شروین اسبقیان مسئول وقت دفتر امورمشترک فدراسیونها خطاب به حاضرین در مراسم، تاکید کرد: نظر وزیر محترم ورزش پس از پایان دوره ریاست فدراسیونها تعیین سرپرست و فراهم شدن برگزاری هر چه زودتر انتخابات است. وی همچنین از مازیار ناظمی به عنوان مدیری پرتلاش و متعهد در وزارت ورزش یاد کرد.
اکنون از آن زمان حدود یک سال سپری شده و چه بسا وعدههای روز معارفه تنها در خاطر عده معدودی از کسانی که دستی بر آتش فدراسیون مذکور دارند مانده باشد؛ اما پرسشهای مقدری که به ذهن همین جماعت هجوم میآورد قابل چشمپوشی نیست.سئوالات بیپاسخی که آنان حق دارند از مسئولان ورزش بپرسند و جواب بگیرند البته اگر جوابی به آنها داده شود. به عنوان مثال آنها باید بپرسند چرا یک سال از دوره سرپرستی گذشته و هنوز تکلیف انتخابات این فدراسیون روشن نشده است؟ اصولا سرپرستها طی یک سال گذشته تا چه حد توانستهاند منشا خدمات و اقدامات اساسی در راستای پیشبرد اهداف این مجموعه باشند؟ دلیل برکناری همین افراد و عزل و نصب چندباره سرپرستها با کدام استدلال و منطق صورت گرفته است؟ چرا برای فدراسیونی که قرار بود انتخابات آن در اسرع وقت برگزار شود پس از یک سال بلاتکلیفی، سرپرست سوم تعیین میشود؟
براستی طی یک سال گذشته چه اتفاقی رخ داده که ابتدا سرپرست به اصطلاح متعهد و پرتلاش منصوب وزیر برکنار و سپس سرپرست دوم نیز طی کمتر از سه ماه سرنوشتی مشابه او پیدا میکند؟
اکنون و با اتفاقاتی که رخ داده سرپرست سوم آمده تا چه کار برجا ماندهای برای فدراسیون انجام دهد؟ چگونه میتوان پذیرفت فدراسیونی که باید مطابق آیین نامه، انتخابات آن در کوتاهترین زمان ممکن توسط سرپرست فدراسیون و وزارت ورزش انجام پذیرد تا به این اندازه دچار پیچ و خم و فرصتسوزی شود؟ مگر اینکه بپذیریم سرپرست محترمی که برگزاری هرچه زودتر انتخابات را داده بود خود به صرافت افتاده تا با کنارهگیری مصلحتی، پای در میدان انتخابات بگذارد و اینبار به عنوان رییس فدراسیون به کار خود ادامه دهد!
در چنین حالتی باید گفت، مگر قرار نبود سرپرستان فدراسیونها امکان حضور در انتخابات را نداشته باشند و فدراسیونی که باید تکلیف آن بزودی روشن شود چرا باید پس از یک سال، سه سرپرست بالای سرخود ببیند؟
وقتی صحبت از ضعف مدیریت در ارکان ورزش میشود نمونههای عینی آن اتخاذ چنین تصمیمات عجیب و غریب و اعمال سلیقههایی از این دست است. حس مسئولیت در برخی فدراسیونها برای عدهای چنان چرب و شیرین شده که پس از ورود به حیطه ریاست، به هیچ عنوان قصد خروج از آنجا را ندارند. در جایی که چهرههای شاخص و امتحان پس داده ورزش به جرم بازنشستگی یک به یک کنار گذشته میشوند، فلان رییس فدراسیون با کارنامه عملیاتی صفر، حاضر نیست پس از چند دوره ریاست، جای خود را به شخص دیگری بسپارد. آن یکی، در جهت تثبیت اقتدار و حضور مجدد در فدراسیون دست چندم، یک سال قبل از پایان دوره،مسئولیت مشغول مهندسی انتخابات هیاتهای استانی میشود تا به هر شکل ممکن دوباره بر کرسی ریاست تکیه بزند. یک نفر هم دور و بر فدراسیون سیم خاردار میکشد تا غیرخودیها نتوانند به آنجا راه پیدا کنند، مبادا عملکردش مورد نقد قرار گرفته و ارکان ریاستش متزلزل شود.
بدیهی است اگر قانون به درستی اجرا و همگان ملتزم به رعایت دقیق آن باشند، اگر افراد به درستی در جایگاه خود قرار گیرند، دلیلی ندارد برخی دودستی به سکان فدراسیونها بچسبند و برای تداوم حضور خود از هیچ اقدامی فروگذار نکنند.
وقتی برای تعیین تکلیف فدراسیونی که المپیکی نیست و موقعیت آن در کشور ما با استانداردهای جهانی نیز فاصله دارد این همه مته به خشخاش گذاشته میشود حتما باید تعیین تکلیف فدراسیونهای المپیکی و مدالآور، حساب جداگانهای داشته باشد.
به قلم:محمدرضاکاظمی