انتصابها در فدراسیون والیبال در یکسال گذشته آنقدر عجیب و دور از انتظار بوده که هر بار بحث تغییر و تحول در حوزههای مختلف مطرح میشود، ضربان قلب افراد درگیر بالا میرود. قلب گروهی تند میزند زیرا حس میکنند از قافله پول و شهرت و قدرت جا ماندهاند و فشار خون عدهای هم بالا میرود که چرا نتوانستند سهم بیشتری از غنائم ببرند. در این میان دلسوزان والیبال نیز جز خون دل خوردن کاری از پیش نمیبرند.
در این احوال بعد از رفت و آمدهای غیرحرفهای که در جریان انتصاب مشاوران عالی، دبیر فدراسیون و این اواخر سرمربی تیم ملی نوجوانان صورت گرفت، حالا لابی افراد مختلف برای تکیه بر نیکمت تیم ملی والیبال در المپیک شدت یافته است.
البته از حق نگذریم نشستن در کنار آلکنو به عنوان مربی تیم ملی والیبال در المپیک آن هم با احتمال کسب مدال در معتبرترین سطح از مسابقات جهان کم افتخاری نیست و از این جهت میتوان رفتار یا سوءرفتار افراد را برای تصاحب این مسند تا حدی درک کرد.
اما انتظار از فدراسیون والیبال، هیات رییسه و مشاوران فنی اکثرا خاموش و البته شخص محمدرضا داورزنی در این خصوص بسیار بالاست.حساسیت حضور تیم ملی والیبال در المپیک توکیو به مراتب بیش از آن است که تعیین تکلیف عناصر درگیر آن در طبق رفاقت یا مصلحت اندیشی های فردی خلاصه شود.
اولا گزینهای باید در کنار آلکنو قرار بگیرد که نقشی بیش از توپ جمع کن یا حداکثر مترجم ایفا کند و با توجه به فرصت محدود سرمربی روس بتواند تصویر بهتری از تواناییهای تک تک ملیپوشان ارائه دهد.
در ثانی با توجه به مدت محدود قرارداد آلکنو باید فردی در کادرفنی تیم ملی منصوب شود که بتواند در قد و قواره جانشین و سرمربی جدید تیم ملی والیبال تواناییهایش را به رخ دیگران بکشد.
از همه مهتر با شناخت از ویژگیهای اخلاقی چند فوق ستاره تیم ملی نقش مثبتی در شکلگیری ارتباط مناسب بین آلکنو و بازیکنان ایجاد کند تا خدای نکرده حواشی دوره کواچ تکرار نشود.
اگرچه در تجربه و کارآزموده بودن داورزنی در ریاست فدراسیون تردیدی نیست اما امید است که این بار در موضوع انتخاب مربی ایرانی تیم ملی شخصا و راسا عمل کرده و کمتر به توصیهها و رفت و آمدها به دفترش اعتنا کند.
والیبال ایران با توجه به قرعه خوب در المپیک توکیو شانس مدال دارد. افتخار کسب مدال المپیک در یک رشته تیمی که شاید به سختی در کوتاه مدت دوباره برای ورزش ایران پدید آید. پس بالا بردن دقت و حساسیت در انتخاب هر یک از ارکان تیمملی در این مسیر از هر زمان دیگری مهمتر به نظر میرسد.
به قلم: امیرداودکمالی