به گزارش منهای فوتبال، چندسالی است که استفاده از نیرو و فکر جوانی نقل زبان مدیران و تصمیم گیرندگان رده بالایی شده و جوانان در گوی انتخاب حداقل مدیریت رده های میانی جا گرفته اند. ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست و از قرار به دلیل ماهیت نشاط آفرین آن، بر حضور مدیران جوان در این حوزه تاکید بیشتری شده است; اما بعد از حلوا حلوا کردن جوانان، در ورزش دهانی شیرین نشده و هنوز بین مدیران بازنشسته و صندلی های ریاست، کشمکش ادامه دارد.
شنیدن خبر بازنشستگی چند مدیر ورزشی هر چندوقت یکبار انگار به بخش ثابت اخبار ورزشی تبدیل شده اما هربار قلاب طمع ریاست این مدیران به چند تبصره و ماده گیر می کند و بازهم این گردانه به حرکت می آید تا باز چرخی زده و روز از نو روزی از نو.
فارغ از پیچیده گویی های قانونی باید پرسید چرا روح منع قانون به کارگیری بازنشستگان این چنین در وزارتی که جوانان را به عنوان پسوند ورزش به دوش می کشد در مسلخ مصلحت اندیشی و روابط فردی قربانی می شود. گویی این قانون تنها دستمایه ای برای تصفیه نیروهای ناسازگار در دوره های مختلف ورزش بوده و هرگز خودی ها را حذف نمی کند. درحالی که سازمان بازنشستگی کل کشور از ارسال نامه ای به وزارت ورزش خبر داده و مدیرکل دفتر امور مشترک فدراسیون ها بازنشستگی ۲۶ مدیر را تأیید کرده اما همچنان رایزنی ها و اما و اگرها برای با زورنشستگی به جای بازنشستگی برخی از این افراد ادامه دارد.
حالا که المپیک به تعویق افتاده و حتی برای برگزاری سال آینده آن هم اما و اگرهایی وجود دارد بهانه ای برای عدم حضور تازه نفس ها در ورزش به چشم نمی خورد و اتفاقا فرصت غنیمتی است که مدیران بازنشسته بالاخره عنان کار را به دست جوانترها بدهند و حداقل کمی استراحت کنند شاید فکری نو بنا شود و فصلی جدید رقم خورد.
اصرار بیش از اندازه برخی مدیران بازنشسته برای حضور، در کنار انکار وزارت مبنی بر شمول قانون بر آنان تنها شیرینی طعم ریاست را گواه می دهد درحالیکه همین مدیران بازنشسته هربار در مصاحبه ها و نشست های خبری شان از تلخی و سختی اداره امور شکایت و تنها هدفشان خدمت بیان می کنند. حالا به نظر می رسد که قانونگذار باید تلنگر محکم تری بزند که پایان خدمت است تا بلکه با زورنشستگان تکانی بخورند و فرصت خدمت برای دیگران هم فراهم آید.
الهام محمدی مجد