تغییر! مهمترین درسی که می توانیم از پاییز بگیریم همین تغییر است. مسئله حضور زنان در ورزشگاه و دخالت فیفا مصداق خوبی برای این دگرگونی است. تا همین اواخر مسئله بانوان و حضورشان در استادیوم ها یک مسئله ممنوعه تلقی می شد؛ همان طور که روزگاری نوار کاست و ویدئو ممنوع بود. خدا را شاکریم که وزیری در راس امور ورزش قرار گرفته که به زعم جناب رئیس جمهور، کامپیوتر ورزش ایران است. کامپیوتری که همه این مسائل را بهتر از ما به خاطر دارد. عملکرد خوب تیم های والیبال، تکواندو، تنیس روی میز، شمشیربازی در ماه های اخیر و کاراته که اولین و شاید آخرین حضورش در المپیک را تجربه می کند را می بیند. او به خوبی و حتی بهتر از همه می داند که تعلیق جودو می تواند عواقب وخیم تری در آینده ای نزدیک داشته باشد. اگر تمهیدات مناسب اتخاذ نشود ممکن است که در المپیک هم برای کاروان ما مشکلاتی ایجاد کنند و این دور از تصور نیست.
نگاهی به این روند سه ساله صدارت آقای وزیر نشان می دهد که ترجیح ایشان این است که با افراد محدودی کار کند. اگر کسی به این حلقه راه پیدا کند تحت هر شرایطی و علی رغم هر گونه فشاری با هر نتیجه و کارنامه ای باقی خواهد ماند. افرادی در این حلقه هستند که حتی در حد شورایاری محلات هم مشروعیت و محبوبیت ندارند اما نزد وزیر مقبولیت دارند و این کفایت می کند. البته این خود سوال مهمی است که چرا این افراد مسئولیت هایی مانند شورایاری یا ریاست فدراسیون را به سئول نشینی ترجیح می دهند. سئولی که نه تنها پاییز بلکه کلیه فصولش زیباست.
اکنون خنکای ختم تابستان و بوی دلپذیر پاییز به مشام می رسد. پاییزی که از آن به پادشاه فصل ها تعبیر می کنند. فصلی که می تواند درس های بزرگی برای ما داشته باشد: دگرگونی و تغییر. به یاد پادکست رادیو چهرازی افتادم: «پاییز یهو میاد، تو یه روز، مثل بهار و بقیه. صبح زود بیدار میشی، می بینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ».
این صبح پاییزی برای ورزش ما هم دور نیست. المپیک از آنچه که در تقویم می بینیم به ما نزدیکتر است. بازی های آسیایی را به یاد بیاوریم و با دوره های گذشته مقایسه کنیم، از تعلیق جودو به خود بیاییم، به اعتراضات ورزشکاران منهای فوتبالی را پس از کسب عنوان و مدال در مسابقات جهانی بنگریم، مسائل فوتبال و شعارهای روی سکو ها را بشنویم و بی تفاوت نباشیم که طوفان ورزش به زیبایی پاییز نخواهد بود و ویرانی های بسیاری به جا خواهد گذاشت. شاید پاییز طبیعت درس خوبی برای ورزش ما باشد که باید برگ های اضافی را بریزیم تا در بهار شاهد جوانه و شکوفایی باشیم. چه زیبا سرود حمید مصدق:
دشت ها نام تو را می گویند
کوه ها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه اندوه ز چیست؟
در تو این قصه پرهیز که چه؟
در من این شعله عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
امیدواریم این فصل برای وزیر ورزش هم نوید دگرگونی و تغییر رویکرد باشد حتی اگر مخالف منفعت های شخصی اطرافیان و دوستان باشد.
حسین محمدی