عملکرد ورزشی وقتی در اوج قرار میگیرد که معمولاً سه مؤلفهی کلیدی بهصورت همزمان در نقطهی مطلوب قرار گرفتهاند:
۱) آمادگی تکنیکی و تاکتیکی: مانند کیفیت اجرا، هماهنگی با سیستم تیمی و توانایی تطبیق با شرایط.
۲) آمادگی جسمانی: مانند سطح انرژی و توان بدنی، کیفیت ریکاوری و....
۳) آمادگی ذهنی: مانند تمرکز، تنظیم هیجان، کنترل توجه، سطح برانگیختگی، توانایی مدیریت فشار و... .
نوسان هرکدام از این مؤلفهها، حتی بهصورت بسیار کوچک، میتواند تجربهی «روز من نبود» را بسازد. برای مثال:
• افت تمرکز در اثر فشار روانی میتواند باعث کاهش سرعت واکنش شود.
• خستگی پنهان عضلانی میتواند باعث افت دقت تکنیکی شود.
• هیجان بیشازحد یا کمتر از حد، سیستم عصبی را از «منطقه عملکرد بهینه» خارج میکند.
از طرف دیگر، روزهایی که «همهچیز سرجای خودش است» نتیجهی قرار گرفتن این سه مؤلفه در یک همزمانی مطلوب است؛
برای ورزشکار حرفهای، مهمترین بخش ماجرا این است:
روز خوب و روز بد تصادفی نیست.
دلایلی دارد، الگو دارد و قابل تحلیل است.
پس روزهایی که «روز ما نیست»، بهترین زمان برای ارزیابی است:
• سطح خواب و ریکاوری چطور بوده؟
• تمرکز پیش از مسابقه در چه وضعیتی بوده؟
• وضعیت هیجان و استرس در چه نقطهای قرار داشته؟
• اجرای تکنیکها در شرایط پرفشار چگونه بوده؟
• چه چیزی از سه مؤلفه (تکنیکی/جسمانی/ذهنی) دچار نوسان شده؟
و در روزهایی که «روز ماست»، تحلیل همین سؤالها بههمان اندازه مهم است؛ چون به ما نشان میدهد چه عواملی عملکرد مطلوب ما را ساختهاند و چطور میتوان آن را تکرار کرد.
تحلیل علمی روزهای خوب و بد، نهتنها مسیر بهبود را شفاف میکند، بلکه کمک میکند بدانیم عملکرد عالی «اتفاقی» نیست؛ یک الگوی قابل ساختن است.
به قلم رزیتا نقی لو