به اینکه جناب حسنخانی از کجا و توسط چه کسی به احمد دنیامالی معرفی شده کاری نداریم اما انتظار داشتیم پس از یک سال حضور در یک وزارتخانه و در اختیار داشتن یک معاونت مهم در این شرایط بغرنج کنونی چهره جدیدی را از این بخش مشاهده کنیم. مصاحبه ای، گفتگویی، پرداختن به مسئله ای، حل چالشی و ارائه راهکاری و ... اما هیچ خبری از این معاونت نیست که نیست.
در تازه ترین موضوع، رسانه های فارسی زبان خارج از کشور به مسئله سلام نظامی ورزشکاران در رویدادهای بین المللی واکنش هایی نشان داده اند. پس از آغاز جنگ 12 روزه بود که سلام نظامی مد نظر ورزشکاران کشورمان قرار گرفت. کاری که با تیم والیبال در مسابقات لیگ ملت های والیبال شروع شد و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. اکنون این پرسش شکل می گیرد که آیا واکنش های جامعه ورزش در زمان جنگ و پس از آن نباید تفاوتی کند؟ اینکه یک قهرمان روی سکو سلام نظامی بدهد یا تیمی که دستاوردی پیدا نمی کند و صرفا در هنگام پخش سرود می تواند از این حرکت استفاده کند، نباید تفاوتی کند و معاونت فرهنگی نمی خواهد سازو کاری در این خصوص ترتیب دهد؟
در همه کشورهای دنیا، ورزش فضایی برای تبلور عواطف، احساسات، خشم و شادی و بیان مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی است. ورزشکاران در طول تاریخ با هر ملیتی نسبت به مسائل روز واکنش هایی را به زبان و شیوه خود مطرح می کنند. از چند دقیقه سکوت گرفته تا بستن روبان مشکی و سفید ، مصاحبه ها و فضاسازی برای صلح حتی ترک میدان ورزشی و روی سکو نرفتن.
در المپیک 1968 تامی اسمیت و جان کارلوس با بالا بردن مشت هایشان از جنبش آزادی سیاه پوستان حمایت کردند. در فینال جام جهانی راگبی 1995، نلسون ماندلا با لباس تیم ملی آفریقای جنوبی ظاهر شد و با بازیکنان سفید و سیاه دست داد تا به جهان نشان دهد که آپارتاید تمام شده و آشتی ملی آغاز شده است. ورا چاسلاوسکا ژیمناست اهل چکسلواکی در المپیک 1968 هنگام پخش سرود شوروی در زمان اهدای مدال ها، پشت به سکو کرد و اعتراض خود را نشان داد. همان طور که می بینیم واکنش ها متفاوت، است. واکنش ورزشکاران ما نیز اگر یک معاونت فرهنگی پویا داشتیم می تواند کمی تغییر کند. اگر در زمان جنگ سلام نظامی دادیم، چرا در زمان صلح و یا آتش بس کار دیگری انجام ندهیم؟
معاونت فرهنگی پس از این جنگ 12 روزه می بایست از اهل اندیشه از فیلسوفان و جامعه شناسان و روانشناس و ... دعوت می کرد و از آنان راهکار می گرفت و در ادامه در جلساتی با روسای فدراسیون ها، مربیان و .... این راهکارها را منتقل می کرد. اینگونه نباشد که حسنخانی و دیگر اعضای معاونت فرهنگی فکر کنند که یک بخشنامه نامگذاری و این قبیل کارها یعنی کار فرهنگی.
از طرفی می دانیم که سایه جنگ کماکان برچیده نشده و دشمنان این آب و خاک کماکان چشم طمع به ایران دارند. وزارت ورزش به نوبه خود می بایست آماده هرگونه سناریو باشد و خود را آماده کند. اکنون که شاهد خواب معاونت فرهنگی هستیم، امیدواریم وزیر ورزش و دیگر دلسوزان و مقامات ورزشی تدبیری برای شرایط گوناگون در اینده داشته باشند و غافلگیر اتفاقات بعدی نباشند.
صبا حکمت