17 مرداد روز خبرنگار است. این روز را هم مدیران ورزش و هم خبرنگاران ورزشی به یکدیگر تبریک میگویند. حالا که تمام ایام سال خبرنگاران دستبهقلم شده و کل ورزش و فدراسیونها و ... را نقد میکنند چه خوب است که اینیک روز را بهپاس بزرگداشت خبرنگاری، که انتقاد جزء ذات آن است مراسمی ترتیب میدادند که به جای تعریف و تمجید، دیگران بهنقد وضعیت خبررسانی و خبرنگاری بپردازند. سالهاست که این تعریفها و تجلیلهای تکراری انجام میشود و میدانیم که تعارفی بیش نیست. کاش میشد در این روز خبرنگاران نشان دهند همانگونه که نقد میکنند نقدپذیر هم هستند و ظرفیت شنیدن سخنان مخالف و گاه انتقادهای تند رادارند. این شیوه قطعاً میتواند باعث رشد اندیشه و عمل شود و ما باید جان هیک وار از این کار استقبال کنیم.
دوم، کار اصلی خبرنگاری آگاهی دادن به جامعه برای رشد و تعالی آن است. کسی میخواهد آگاهی بدهد اول باید خود آگاه باشد و اگرنه به قول علما فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد. خبرنگاران بیتردید جزء عالمان ورزش هستند که وظیفه آنها پردهبرداری از اشتباهات و نشان دادن افقهای روشن است. اگر امروز ورزش ما وضعیت خوبی دارد بدون شک خبرنگاران از عناصر مهم آن هستند و اگر وضعیت ورزش ما مطلوب نیست بازهم خبرنگاران در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته داشتهاند.
بیایید کلاهخود را قاضی کنیم که اولاً چقدر در بالا بردن دانش و آگاهی خود کوشش میکنیم و ثانیان چقدر توانستهایم با مخاطب رابطه سازنده داشته باشیم. من در چند گروه عضو هستم که عمده افراد آن خبرنگاران هستند. تعجب میکنم که مخاطب ما باید جامعه ورزش باشند اما گروههایی تشکیل دادهایم که خودمان با خودمان صحبت میکنیم و شدهایم چون سلمانیهای بیکار که سر یکدیگر را میتراشیم. نکته جالب آنکه گاه خودمان هم یکدیگر را قبول نداریم و اتهاماتی را نثار یکدیگر میکنیم. به همین جنجال داستان باشگاه شاهین و نظراتی که داده شد توجه کنید تا موضوع روشن شود. اما عجیبترین بخش کار بازمیگردد به جلسهای که چند ماه پیش در کمیته ملی المپیک با حضور تعداد بسیاری از خبرنگاران و سردبیران برگزار شد. در آن جلسه که بحث اصلی بر سر اعزامها بود آنچنان اختلافنظری به وجود آمد و طرفین به یکدیگر تاختند که سرانجام جمع اعتراف کردند قادر به تصمیمگیری برای چگونگی اعزام خبرنگاران نیستند و این وظیفه را به کمیته ملی المپیک سپردند. به راستی وقتی ما نمیتوانیم کنار یکدیگر نشسته و برای چنین موضوعی تصمیم بگیریم چه انتظاری میتوانیم از مدیران داشته باشیم؟ ماکه نمیتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم چگونه انتظار داریم دیگران بهنقد ما توجه کنند. خوب است قدری تأملکنیم که خودمان چقدر به سخن یکدیگر توجه میکنیم. آنگاه آن را نسبت به مدیران ورزش اعمال کنیم.
سوم، من از نسلی هستم که خبرها را از طریق تلفن میگرفت و عکسها هفته بعد به دستمان میرسید. پس سیر تحول ابزارهای اطلاعرسانی و عکاسی را تا به امروز دیدهام. از روزگاری که گفتند دستگاهی به نام فکس میآید تا به امروز که قدرت اطلاعرسانی به ثانیه رسیده است. اما پرسش من این است که آیا به نسبت تحول و تکاملی که در ابزارها به وجود آمده اندیشه ما نیز متحول شده یا کماکان در همان نهج سیر میکنیم. جهان جدید فقط جهان ابزارهای جدید نیست بلکه جهان اندیشهها و راه و روش های جدید هم هست و چهبسا اینها مهم تر از ابزارها باشند و به همین دلیل مسئولان ما از تهاجم فرهنگی سخن میگویند نه تهاجم ابزاری.
بیایید اندیشه کنیم که چرا دیگر امثال بهمنش در میان ما نیست! چقدر ما با غولهای ورزشی نویسی قدیم چون پرویز زاهدی، اسد الهی و ... آشناییم. خدا عمر باعزت به ابراهیم افشار عزیز بدهد که شاید آخرین بازمانده آن نسل پر مطالعه است. آمدن این ابزارها کار ما را راحتتر کرده است اما متأسفانه عمق را از ما گرفته و دیگر شاهد آن بزرگان نیستیم. صدالبته این امر در سطح مدیریت ورزشی ما نیز به چشم میخورد که بحث دیگری را طلب میکند.
چهارم؛ اما در کنار اینها باید از حضور گسترده خبرنگاران خانم گفت. روزگاری بود که در ورزش ما چه قبل از انقلاب و چه اوایل انقلاب خبرنگار ورزشی خانم نداشتیم و اگر هم بود شاید به تعداد انگشتان یکدست نمیرسید که آنها هم فقط ورزش بانوان را مینوشتند. اما امروز شاهد آن هستیم که هم در حوزه خبر و هم در حوزه عکاسی بانوان فعالیت بسیاری دارند و تحلیلها و عکسهای خوبی را از آنان شاهدیم. گاه تحلیلها و نوشتههایی از این بانوان ورزشی نویس میشنویم و میخوانیم که انصافاً باید آفرین گفت. برخی از آنها حالا حتی پستهای بینالمللی هم دارند و این مایه شعف است. این فرصت را باید غنیمت شمرد و از توان آنها بیشتر بهره برد و حتما به مجامع بینالمللی گفت که خانمها اینگونه در این حوزه فعالیت دارند تا روشن شود که جایگاه زن در ورزش ما کجاست.
در پایان ضمن ارج نهادن به تلاشهای همه همکاران خوب که با کمترین امکانات بیشترین تلاش را میکنند و با تبریک این روز به آنها میگویم که بر این باور هستم یکی از عناصر مهم رشد ورزش، ورزشی نویس خوب است. پس سعی شما مشکور باد.
به قلم غلامحسین شعبانی