بودریار با مفاهیم وانموده ها و وانمود، یا بازنماها و بازنمایی، یک نظام جدید از واقعیت و رسانه توصیف می کند. وانموده ها نشانهها یا بازنمایی هایی هستن که مراجع خود را از دست دادهاند و اکنون بدون مرجع به حیات خود ادامه می دهند. وجود آنها در فراواقعیت است جهانی که واقعیت افزوده است، جهانی که وانمود یا بازنمایی میسازد و گاهی بر واقعیت بیرونی هم غلبه می کند. برای اینکه بهتر این مسأله درک شود باید فرآیند وانمود یا بازنمود را در نظر گرفت.
در وانمود یک نشانه برای بازنمایی واقعیت در نظر گرفته می شود؛ گاهی این نشانه مشابهت زیادی با مرجع خود دارد اما گاهی چنین نیست و در نقطهای از فرآیند کاملاً از واقعیت دور می شود. اما صرف دور شدن آن سبب نمیشود که نشانه از بین برود، بلکه نشانه در فراواقعیت به حیات خود ادامه می دهد. دیزنی لند نمونهای از چنین چیزی است. شخصیتها و جهان بازنمایی شده در دیزنی لند برگرفته هایی از دنیای واقعی هستند که تغییر شکل زیادی داده شدهاند به نحوی که دیگر هیچ مرجع بیرونی ندارند.
مفهوم بودریار درباره «فراواقعیت»—تار شدن تمایز بین واقعیت و شبیهسازی— پرتوی از روشنی بر نحوه تجربه ورزشهای مدرن، بهویژه از طریق رسانهها و فناوری، می افکند. برای مثال، گسترش پخش تلویزیونی ورزشها با زوایای دوربین متعدد، بازپخشهای آنی و بهبودهای مجازی، تجربهای دیداری ایجاد میکند که میتواند واقعیتر از حضور واقعی در رویداد به نظر برسد. این با نظر بودریار همسو است که رسانهها میتوانند نسخهای شبیهسازیشده از واقعیت ایجاد کنند که مخاطبان ممکن است آن را اصیلتر درک کنند.
علاوه بر این، تحلیلهای بودریار از رسانههای جمعی و جامعه مصرفی، چارچوبی برای درک ورزش بهعنوان سیستمی از نشانهها و نمایشها فراهم میکند. او استدلال میکند که مد، ورزش و رسانهها، نظام هایی از معانی تولید میکنند که با قوانین و اصول مشخصی بیان میشوند و به جامعهای داده می شوند که در آن تمایز بین واقعیت و بازنمایی بهطور فزایندهای مبهم میشود.
به قلم آریا یونسی