بنابراین باید مراقب رفتار و گفتار خود بود چراکه نشان از نوع نگاه ما به جهان ، هستی و در یک کلام کل پدیده هاست و بسامد آن قضاوتی که راجع به آدمی می شود.
علیرضا دبیر قهرمان المپیکی ما است. از هنگام ورزشکاری او را می شناسم . آن ایام جوانی بود مودب خونگرم با رفتاری محترمانه و ارج نهادن به دیگران همین سلوک بود که باعث شد مردم او را برگزیدند و راهی شورای شهر کنند.
اما نمی دانم عرصه سیاست با این جوان خوب چه کار کرد که امروز شاهد چهره دیگری از او هستیم. برای من که سالهاست او را می شناسم قابل باور نیست که این دبیر همان علیرضای عزیز ما باشد. او اهل هجوم و حمله نبود ، فردی بود سر به زیر و محجوب. آن جوان خوب اما امروز تبدیل به چهره ای شده است که علیرغم کارهای شگفتی که انجام می دهد دیگران را از خود می رنجاند. بدون تردید کارهای دبیر در ورزش ماندگار خواهد شد و جامعه کشتی برای همیشه مدیون او خواهد بود. اما دریغ و صد دریغ که در کنار این کارهای نمونه، مشاورانی برای خود انتخاب نکرده است تا به او یادآوری کنند با شعله ای، خرمن اعمال خود را به آتش نکشد و با سخنانی نه چندان دلنشین غباری بر زیبایی کارهای انجام داده اش ننشاند که با آب زمزم و کوثر نتوان شست.
دبیر که الحمدالله نشان داده است اهل تهجد و نماز و ... است حتما این حدیث را شنیده است که مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند یا اینکه بدترین مردم کسی است که مردم از ترس به او احترام بگذارند. حالا خوب است که این قهرمان و مدیر جهادی ما لختی تحمل کرده و کلاه خود را قاضی کند که رفتارش چگونه است و با دیگران چه شیوه ای را در پیش گرفته است. دوستانه به همان علیرضای قدیم می گویم به دور از به به و چه چه برخی از اطرافیان، به خود بنگرید فریب پاره ای سیاست پیشه گان را نخورید که آنها فقط نگاه ابزاری به همه چیز دارند، بشوید همین علیرضای ورزش نه دبیر سیاست.
شنیدم در مصاحبه ای با برنامه جهان آرا از فرانسه و موش های پاریس گفتید. انصاف دهید پاریس در این المپیک هیچ چیز زیبایی نداشت که موشهایش نگاه شما را جذب کردند.
ما منتظر بودیم قهرمان و رئیس فدراسیون ما وقتی باز می گردد بگوید چرا امکانات و زیر ساخت های پاریس اجازه برگزاری بازی های المپیک را می دهد اما ما هنوز استادیوم آبرومندی نداریم که بتوانیم مسابقه آسیایی برگزار کنیم. انتظار داشتیم گزارشی از مدیریت ورزشی پاریس و برگزار کنندگان آن بدهید که چگونه در شرایط امنیتی جهان به خوبی از پس کار بر آمدند یا به خاطر حضور قبلی اش در شورای شهر از کارهای شهردار انجا بگوید تا به کار شهرداری ما بیاید. از دبیر دانشگاهی انتظار داشتیم از ویکتور هوگو، سارتر، کامو و دیگر متفکران فرانسه بگوید. اما دریغ که فقط موش های پاریس را دید . راستی ما در کشور خود اصلا موش نداریم؟
رها کن برادر، نگاهت را تغییر بده . تو پاره تن ورزشی. خود را از انها جدا نکن. گمان مکن این ساخت و سازها بدون پشتوانه مردمی به کار می آید. نام بزرگان را ضایع نکن که فردا با تو چنین کنند و هم امروز شان تو را پایین آورند. برای تغییر ذائقه حکایتی از شیخ اجل می آورم شاید کلام او در این ارتباط ثمر دهد. اسکندرِ رومی را پرسیدند: «دیارِ مشرق و مغرب به چه گرفتی؟ که ملوک پیشین را خَز این و عمر و مُلک و لشکر بیش از این بوده است ایشان را چنین فتحی میسّر نشده». گفتا: «به عَونِ خدای، عَزَّوَجَلَّ، هر مملکتی را که گرفتم رعیّتش نیآزردم و نامِ پادشاهان جز به نکویی نبردم»
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نامِ بزرگان به زشتی برد
امیدوارم آنچه که ذکر شد را از سر حسن نیت دیده در آن تامل کنی. نمی توانستم سکوت اختیار کرده و قهرمان خود را رها کنم تا خودزنی بیشتری کند.
ورزش ما به دبیر و خدماتش احتیاج دارد همان طور که به برادران خادم و عباس جدیدی و علیرضا حیدری ، حسن رنگرز، برادران محبی، سوریان، حسن بابک، محمد بنا و ... که اگر همه اینها هم باشند باز هم کم است. با آرزوی موفقیت برای علیرضای عزیز. اگر مایل بودی با هم وارد گفتگوی بیشتری خواهیم شد.
غلامحسین شعبانی