در پیدایش معلولیت عوامل مادرزادی - ژنتیکی در کنار حوادث و سوانح ترافیکی سهم عمدهای دارند. در این باره در ایران سهم تصادفات جاده ای بدلیل غیر استاندارد بودن تعداد قابل توجهی از راهها و خودروها بالا بوده و بطور روزافزون شمار معلولین افزایش مییابد. پدیدهها و عوامل دیگری چون جنگ نیز بر جمعیت معلولین اثر میگذارد که به عنوان مثال در جنگ ۸ ساله تحمیلی حدود ۴۰۰هزار رزمنده معلول (جانباز) در کشور پدید آمد.
بر اساس یک تعریف، سالخوردگی نیز بخشی از معلولیت بشمار می آید و طبق این نظرگاه، هر انسانی در طول حیات خود مستعد ابتلا به این عارضه است. توانمندی امری نسبی و نه دائمی و مطلق است که می توان معلولیت بالقوه را بر افراد توانمند نام نهاد.
با رویکردی آیندهنگر باید عنوان داشت با افزایش تدریجی جمعیت سالمندان در کشور، نسبت بزرگی از سالمندان در آینده با معلولیت و ناتوانی دست به گریبان خواهند شد که مشخص است که جامعه آگاهی لازم و آمادگی مدیریت شرایط پیشِرو را ندارد.
معلولیت پیامدهای فردی و اجتماعی و جبران ناپذیری بر جای می گذارد. از پیامدهای قابل اشاره میتوان به طرد اجتماعی افراد معلول نام برد. وابستگی فرد به دیگران، ضعف فرد در برقراری ارتباطات اجتماعی و تحدید دایره دوستان در کنار نگرش منفی افراد جامعه به آنان، بر انزوا و طرد اجتماعی اثرگذار است.
در این میان، ورزش به مثابه "مقاومت فعال" در برابر فشارهای هنجاری و عمومی که فرد معلول در خود احساس میکند عمل می نماید. این مقاومت با ایجاد شجاعت و اعتماد به نفس و در فرآیند تعاملات شکل میگیرد که از طریق ورزش، به اثبات توانایی در سایر حوزهها نیز منجر می شود.
حضور در کنار دیگران و در یک نهاد اجتماعی بیرون از خانه به طور خاص در میدان ورزش، موجب تقویت مداوم روحیه فردی و جمعی گشته و به عادیسازی روابط افراد کمک می کند.
"خودتقویتی جمعی" از مفاهیم بنیادین و برآمده از کُنشهای جمعی معلولان است. گردهم آمدن پیرامون یکدیگر و از خلوت تنهایی بیرون آمدن تا با هم نوع و هم وضعیت خود راحتترین تعاملات زندگی را برقرار کردن، امری ضروری است که این خصیصه در میدان ورزش و رشتههای متعدد آن به طور قابل توجهی وجود دارد.
فعالیت ورزشی، ماندگاری در جمع را تقویت می کند و کانونی مهم در رفع اختلال حضور در میدان های اجتماعی بشمار میآید.
حضور در ورزش می تواند به بازتعریف افراد به عنوان یک انسان مولد و موثر بینجامد و تلاشی است برای جایگزین کردن تعریف جدید به جای تعریف متعارف ناتوان محور.
معلولان و توان خواهان در جوامع با دسترسی محدود، وضعیت نابسامانی دارند و حیاتشان با انواع مشکلات و تبعیض ها روبروست. در چنین ساختاری، همواره از بدنامی اجتماعی رنج برده و نوعی وصله ناجور محسوب می شوند و داغ بی اعتباری، شان و منزلت آنان را به سطح نازلی میرساند.
تغییر چنین نگاه اجتماعی نسبت به مقوله معلولیت یک الزام و از واجبات امور است. جامعه تبعیضآمیز با برچسب زنی بر قشر توانخواه؛ آنان را از حضور، مشارکت و فعالیت موثر اجتماعی محروم ساخته و علاوه بر بیخاصیت سازی و تحمیل فشارهای روانی به آنان، جامعه را از فرصت های بهره مندی این سرمایه عظیم اجتماعی و اقتصادی بینصیب می سازد.
نابرابری تنها مختص طبقات بالا و پائین جامعه نیست، بلکه فاصلهای میان افراد سالم و رانده شده به حاشیه (از جمله معلولین) نیز میباشد که در قلمرو ورزش کشور به اشکال مختلف وجود دارد.
مسابقات ورزشی در سطوح مختلف از جمله مسابقات پارالمپیک علاوه بر تغییر نگرش ها به مقوله معلولیت، به پذیرش تفاوت های فردی و احترام به این تفاوت ها ،تشویق و حمایت اجتماعی از رهگذر ورزش را موجب می گردد.
پارالمپیک در نظام معنایی خود به "همراه شدن" با المپیک و در "کنار المپیک بودن" اشاره دارد، الهام بخشی و برابری و در کرانه دیگر جهانی بهتر برای معلولان را نشان می دهد.
انسان اصالتا موجودی اجتماعی است و امر ورزش می تواند موانع اجتماعی شدن را کنار زده و کانون پیوند دهنده معلولین با جامعه شود.
توجه به بخش سلامت محور ورزش معلولان از سیاست های اصلی کشورهای توسعه یافته است که ورزش به عنوان یکی از مولفههای حمایت کننده از حقوق معلولان و یکی از گام های اساسی در جهت توسعه پایدار بشمار می آید.
بهزیستی معولین و اشاعه ارزش های پارالمپیک در جامعه؛ فهم مسئولان امر ، اتخاذ برنامههای جامع بلند مدت و یکپارچه، ضمانت اجرایی برنامهها، آموزش عمومی و آگاهی سازی جامعه و پرهیز از شعارگرایی و نمایش های مناسبتی را نیاز دارد تا قرین موفقیت گردد.
به قلم دکتر مجید خاتونی