منهای فوتبال- بدون تردید برای افرادی که قصد خدمت دارند- نه آنهایی که از سر فرصت طلبی شعار آن را می دهند- یک پدیده زمانی موضوع اصلی تفکر قرار می گیرد که مشغول شدن به آن را نوعی خدمت بدانند. اما به نظر می رسد که در این ملک فقط یک شغل است که از آن بوی خدمت می آید و لذا فقط آن اولویت دارد و سایر مشاغل نسبت به این شغل هیچ جایگاهی برای خدمتگزاری ندارند. تو گویی این خیال خامی است که تصور کنیم کوچکترین کاری برای خدا ارزش بالایی دارد!! تنها و تنها باید صاحب آن منصب شویم تا خدمتگزار واقعی شویم آن منصب هم ، هیچ چیز نیست جز ریاست جمهوری.
وقتی در مسئولیت نمایندگی مجلس و حتی ریاست مجلس نمی توان خدمت کرد. وقتی در شهرداری نمی توان خدمت کرد. وقتی کار کردن برای خانواده شهدا خدمت محسوب نمی شود و فقط باید رئیس جمهور شد تا بتوان خدمت کرد. آیا ساده لوحی نیست که انتظار داشته باشیم کار کردن در ورزش خدمت محسوب شود.
نه دوستان در این سرزمین ، نه معلمی، نه استادی، نه کارمندی، نه کارگری و نه حتی وزیری و ... هیچکدام زمینه خدمت را فراهم نمی کند و فقط منصب ریاست جمهوری است که اگر کسی به آن رسید خدمتگزار تلقی می شود.آیا کمان می کنید اینکه حدود هشتاد نفر داوطلب خدمت در این پست می شوند، آن هم کسانی که مناصب بزرگ دیگری دارند دلیلی غیر از این دارد! بیهوده هم فریب نام های روز معلم و دانشجو، کارگر و ... را نباید خورد. اینها برای سرگرم کردن ماست که اگر خیری در آنها بود حتما یک روز هم به عنوان روز سیاستمدار می گذاشتند.
پس خادمان ورزش کار خود را بکنند و رویای بیهوده در سر نپرورانند.
غلامحسین شعبانی