به گزارش منهای فوتبال، مسعود سلطانیفر پیش از تعیین سرپرست برای فدراسیون دوچرخهسواری، در اقدامی قابل تامل، قمری را به عنوان مدیرکل امور استانهای وزارت ورزش منصوب کرد. قمری تنها چند ماه فرصت دارد تا بر جایگاه ایرج رحمانی تکیه بزند که عمری در مسئولیت امور استانها سپری کرد. به نظر میرسد وزیر ورزش با این اقدام پیشگیرانه راه ثبتنام احتمالی قمری برای احراز سه باره ریاست فدراسیون دوچرخهسواری را مسدود کرد تا خیال جامعه دوچرخهسواران از جمله منتقدان پرتعداد او را راحت کرده باشد. مجموعهای که خصوصا در سالهای اخیر شاهد حواشی و کشمکشهای فراوانی در آن بودیم. مشکلات مالی، اختلافات داخلی، تعلیق، شائبه دوپینگ و ضعف مدیریت از جمله حواشی بود که بیش از پیش موجبات پسرفت و ضعف دوچرخهسواری ایران را فراهم کرد.
قمری در واپسین روزهای مسئولیت فدراسیون دوچرخهسواری اعلام کرده بود، برای ثبت نام در انتخابات آینده فدراسیون تصمیم قطعی اتخاذ نکرده و چه بسا اگر به این نتیجه برسد که فرد واجد شرایط و توانمندی برای این مسئولیت پای در میدان نگذاشته، باردیگر وارد گود خواهد شد! همین امر منتقدان او را به جوش و خروش انداخت تا سلطانیفر را وادار به اقدام عاجل کنند. به این ترتیب صدور حکم مدیرکلی قمری جهت اداره امور استانهای وزارت ورزش غائله را خاتمه داد. به عبارت دیگر حکم جدید پیش از آنکه جنبه جابهجایی یا ارتقا رییس پیشین فدراسیون را داشته باشد به نوعی فرمان برکناری و عزل وی از این مجموعه بود. واقعیت این است که دوچرخهسواری ایران از ابتدای حضور دربازیهای المپیک یعنی از ۱۹۶۴ تا به امروز پیشرفت چندانی نداشته است. به عبارت دیگر ورزشکاران ما در این رشته جز یکبار توسط حسین عسگری در ۲۰۰۸ پکن هرگز از خط پایان مسابقات عبور نکردند و این داستان تلخ در المپیکهای قبل و بعد از آن نیز تکرار شده است. از سویی، برخلاف المپیک ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ که سه ورزشکار ایرانی در میدان حضور پیدا کرده بودند، در توکیو ۲۰۲۱ تنها یک دوچرخهسوار از ایران شرکت خواهد کرد. بدیهی است مطابق معمول و با توجه به مشکلات فراوان، نباید امید زیادی به موفقیت تنها دوچرخهسوار اعزامی به ژاپن داشته باشیم. بنابراین قابل کتمان نیست که خسرو قمری در ۸ سال گذشته تحول چندانی در عرصه دوچرخهسواری ایران ایجاد نکرد. همانطور که پیش از او دوچرخهسواران تنها به موفقیتهای گاه و بیگاه در تورنمنتهای سطح پایین و قارهای دل خوش کرده بودند. روشن است که با ساز و کار موجود، رییس آینده فدراسیون نیز امکان ایجاد تحول جدی در این رشته را نخواهد داشت مگر اینکه نگاه مسئولان آینده ورزش نسبت به این رشته ورزشی مفرح و فراگیر جهانی به کلی تغییر یابد. این تغییر نگاه نباید صرفا بخش قهرمانی را در برگیرد بلکه لازم است در بخش همگانی نیز نگاه تازهای به ورزش دوچرخهسواری داشته باشیم. تنها در چنین شرایطی میتوان به ترسیم خط مشی درست در ورزش دوچرخهسواری امید داشت.
حاصل کلام اینکه به نظر میرسد کوتاه کردن دست خسرو قمری از دوچرخهسواری لطف دوطرفه به او و جامعه این ورزش بود که باعث شد طرفین بدون منازعات بیشتر دست از سر هم برداشته و حداقل تا مدت کوتاهی حاشیهها از این فدراسیون دور شود.
با تمام این تفاسیر، جای یک پرسش مقدر ذهن نقاد مخاطب را همچنان قلقلک میدهد و این پرسش آن است که آیا مسئولان وزارت ورزش عملکرد رییس فدراسیون دوچرخهسواری طی بیش از ۸ سال مسئولیت او را موفقیت آمیز میدانند یا خیر؛ اگر عملکرد وی موفقیت آمیز بوده چرا با جابهجایی، راه ورود مجدد وی به فدراسیون را مسدود کردند؟ اگر عملکرد قابل قبولی نداشته، چرا یک مسئولیت مهم با حاشیه امنیت بالا و دست باز را به این مهره ناموفق پیشکش کردند؟
به قلم :محمدرضاکاظمی