با روحیه و تفکرات گل محمدی آشنایی دارم و خوب می دانم حتی الامکان تن به خواسته های نامعقول و غیر قانونی نمی دهد و چند دهه تجربه مدیریت در عرصه ورزش از وی چهره ای منطقی و با تجربه ساخته است. برای ذکر این واقعیت مثال های متعددی می توان ذکر کرد که شاید مهمترین آنها مخالفت با برگزاری انتخابات هیات فوتبال استان تهران باشد. انتخاباتی که به زعم وی خلاف مقررات قانونی و غیرعادلانه بود به همین دلیل تا آخر برابر آن ایستاد و قطعا تا روزی که از اداره کل ورزش و جوانان تهران خداحافظی کند بر آن عهد و پیمان استوار خواهد ماند.طبیعی است انسان ها نیز ظرفیت محدودی دارند و زمانی که ببینند حتی خودی های مسئول نیز اراده ای برای همراهی در برابر بی قانونی ندارند چاره ای جز خود زنی پیدا نمی کنند.
مهمترین خبط را مجلس دهم کرد که بدون کارشناسی دقیق و در سایه غفلت مسئولین دستگاه ورزش، قانون بازنشستگی را بدون تبصره و ماده در مورد ورزش نیز جاری ساخت. آنها به این حقیقت توجه نکردند که فعالیت در عرصه ورزش و تربیت بدنی امر تخصصی و حرفه ای است هر اندازه در این وادی تجربه بیشتری بیاموزیم، به پختگی بیشتری خواهیم رسید. ضمن اینکه تنها در سایه کسب تجربه و مدیریت پویا، امکان دستیابی به کرسی های قاره ای و بین المللی میسر می شود.نمایندگان وقت مجلس درنیافته بودند تفاوت است بین مدیر مدبر عرصه ورزش که سراسر تجربه است و ضرورت دارد در سنین پختگی این اندوخته ها را جهت پیشبرد اهداف به کار گیرد با کارگر فلان کارخانه و یا کارمند بهمان موسسه که خسته از سال ها فعالیت روزمره در به در آرزوی رسیدن به دوران بازنشستگی و آعاز فصل جدیدی از فعالیت دارد .
چرا باید مدیرانی با تجربه ای چون گل محمدی و امثال او در میانه عمر، با یک دنیا تبحر و کاردانی کنار بروند و این دور باطل با جوانان دیگر آغاز و زمانی که او نیز به مرز پختگی و باردهی رسید پی کار خود برود؟ بحث فرد و حضور یا عدم حضور یک نفر در مصدر کار نیست بلکه حرف بر سر قانونی است که مانع فعالیت چهره های توانمندی چون یزدانی خرم، طالقانی و بسیاری چون آنان در ورزش کشور می شود اما همین قانون اجازه می دهد از گرد راه رسیده ای با اندک ارتباط و هماهنگی به سهولت بر مناصب ورزش چنگ اندازد و به اصطلاح ساز خود را بنوازد. این قانون حتی نمی تواند به درستی در برابر سو مدیریت افرادی که یک شبه مدیر و مسئول ورزش می شوند به درستی موضع بگیرد! فلان رییس فدراسیون علی رغم پرونده باز در مرجع قانونی و سو مدیریت همچنان بر مسند ریاست تکیه زده و به ریش همه می خندد اما فردی که ۲۳ سال با پاکدستی و اقتدار در این عرصه و برای این مملکت خدمت کرده باید گوشه منزل روز و شب را شماره کند. فرد غیر ورزشی را از فلان وزارتخانه برای حمایت از ورزش و قهرمانان به خدمت فرا می خوانند در حالی که مدیران و افتخار آفرینان خوشنام و امتحان پس داده باید کنار بنشینند و گذر عمر را نظاره کنند.صحبت بر سر اعلام استعفای یک نفر نیست بلکه سخن از سیستم مدیریتی است که باعث می شود افراد در عین تجربه و توان مجبور می شوند از قطار در حال حرکتی که خود ساخته اند پیاده شوند!
این درست که مجلس محترم تلاش دارد در این چند ماه باقیمانده عمر دولت و وزرا حتی المقدور از استیضاح اجتناب کند اما این تسامح نباید شرایطی فراهم سازد که دوستان مسئول، ترکتازی کنند و در عزل و نصب ها و اعمال مدیریت پای را از حیطه عدل و انصاف فراتر گذارند.