ویروس کرونا همچنان در جهان ترکتازی می کند. این تاخت و تاز بنا به دلایلی در کشور ما شدت بیشتری دارد. این وضعیت باعث شده تا نمودار فعالیت ها اجتماعی فروکش کند. در این میان ورزش مشکلات ویژه خود را دارد. دنیا تلاش می کند در سایه اتخاذ تدابیر مناسب مسیرشرایط آرامش فعال را در پیش بگیرد در حالیکه ما آرامش توام با رکود و سکون را در ورزش تجربه می کنیم. دنیا اگر در فضای تاخت و تاز ویروس کرونا امکان فعالیت ورزشکاران را ممنوع کرده اما فعالیت های پژوهشی و علمی خود را تعطیل نکرده حال آنکه اینجا برخی مسئولین فدراسیون ها هر دو بخش فعالیت فیزیکی و نرم افزاری را به تعطیلی کشانده و صرفا با جدیت در پی تحکیم پایه های ریاست خود برای دوره های آینده هستند. بنگرید به انتخابات هیات های استانی و جدیتی که به منظور یکسان سازی صورت می گیرد! در واقع آنجا به جای برنامه ریزی جهت موفقیت های آینده موقعیت فردای افراد مورد توجه قرار دارد. کاش در این شرایط می شد از فرصت های زیادی که وجود دارد به نحو مطلوب استفاده کرد. فرصت برنامه ریزی، فرصت مطالعه و بازنگری، فرصت پژوهش و فرصت های متعدد دیگر که دستگاه ورزش علی الخصوص برخی فدراسیون ها بکلی از آن غافل اند.
در همین راستا کمیته ملی المپیک گام هایی برداشته و اقداماتی صورت داده اما دریغ از وزارت ورزش که اصولا در وادی دیگری سیر می کند وزیر محترم به جای آنکه بر مجموعه های زیر دست خود و فدراسیون ها نظارت داشته باشد بیشتر به فکر خنثی کردن پروسه احتمالی استیضاح است تا اینکه نگران آینده ورزش و بازی های المپیک ۲۰۲۱ باشد.شاید او بهتر از هرکسی می داند به احتمال فراوان تابستان آینده مسئولیتی در ورزش نخواهد داشت بنا براین دلیل و انگیزه ای جهت برنامه ریزی بلند مدت ندارد .سلطانی فر شانس آورد که المپیک ۲۰۲۰ به تاخیر افتاد و گرنه چه بسا ممکن بود ضعیف ترین نتایج تاریخ ورزش طی دوران مسئولیت وی رقم بخورد.در واقع هر کجای ورزش را مورد کند و کاو قرار می دهیم آثار گرانبهایی یافت نمی شود و اقدام قابل اعتنایی به چشم نمی خورد که بتوان از آن به عنوان نقطه عطف یاد کرد.از کشتی که عنوان ورزش اول کشور را یدک می کشد گرفته تا برخی رشته های پرمدعا همگی از مشکلات مالی و آینده مبهم سخن به میان می آورند. حکایت فوتبال هم که مثنوی هفتاد من کاغذ است و حاشیه های بی شمار خود را دارد.تحت این شرایط وقتی صحبت از رنگ تدبیر در برخی فدراسیون ها به میان می آید بیشتر به بیان طنز و مطایبه شباهت دارد تا اینکه با واقعیت انطباق داشته باشد. اصلا یکی برای ما روشن کند متر و معیار آقایان برای بیان ادعا هایی از این دست کدام است و با کدام ادله و استدلال توانسته اند به چنین حقیقتی دست پیدا کنند؟
وقتی اغلب مجامع انتخابات فدراسیون ها و هیات ها با اعتراض و دلخوری به پایان می رسد و بسیاری از چهره های شاخص جامعه ورزش از عملکرد متولی مربوطه رضایت ندارند چگونه می شود از موفیقت های آینده سخن به میان آورد؟ این فضای عمومی غالب در عرصه ورزش است به عنوان نمونه مسئولین فدراسیون کشتی که وظیفه اصلی کسب مدال در میادین مختلف را برعهده دارند از اینکه این رشته ورزشی به قهقرا رفته و چه بسا در آینده نزدیک با مشکل کمبود کشتی گیر و کسب مدال مواجه شویم سخن به میان می آورند. وضعیت رشته های دیگر نیز بدتر از کشتی است. شاید عده ای مصاحبه های اخیر دست اندرکاران ورزش اول را در این راستا ارزیابی کنند که در جهت جذب منابع بیشتر و یا توجیه ضعف های آینده بیان شده است در چنین صورتی هم یک نکته را نمی توان کتمان کرد و آن اینکه وزارت ورزش در مقام متولی اصلی این مقوله آنطور که باید و شاید به وظایف نظارتی و حمایتی خود عمل نکرده که اگر چنین بود ورزش ما همچنان به امید کسب مدال، تنها به چند رشته دل نمی بست. بگذریم از اینکه شواهد امر حاکی از آن است که همین چند رشته نیز اوضاع به سامانی ندارند. نگاهی به وضعیت وزنه برداری، کشتی، دوومیدانی، و تکواندو شاهد از حقیقت ماجرا را پرده بر می دارد.
وقتی چهره های شناخته شده در اداره فدراسیون تحت مدیریت خود با مشکل روبرو باشند چگونه می توان از مدیران بی تجربه یا کم تجربه فدراسیون های در جه دوم و سوم انتظار موفقیت داشت؟ روسایی که در اداره امور جاری فدراسیون تحت مدیریت خود دچار مشکل اند با کدامین پشتوانه و فاکتور مدیریتی می توان از آنان انتظار داشت که در عرصه های داخلی و بین المللی پیشرفت و ترقی کنند؟ مگر اینکه بپذیریم حلقه مفقوده نایافتنی است و آقایان به جای برنامه ریزی و آینده نگری تلاش دارند با همین فرمان و به صورت کجدار و مریز روند جاری را تا پایان دولت کنونی ادامه دهند. دورانی که ورزش کشور افتان و خیزان به راه خود ادامه می دهد و افق روشنی برای آن متصور نیست.
محمدرضا کاظمی