2012، 2016 و امان از 2020. 2020 تا به امروز اصلا بیست نبوده است و انگار آن هم قرار است شبیه 98 ما باشد! امان از آرزوهایی که برباد رفت و امان از آن نگاه ها و لبخندهای زیبایی که خاطره شد.
لبخند همان چیزی است که هیچ وقت فراموش نمی شود و همیشه همان ویژگی می شود که همه تو را با آن به یاد می آورند؛ حتی وقتی دیگر در کنار اطرافیانت نفس نمی کشی.
فقط کافیست چشمانمان را ببندیم و به یک اسم فکر کنیم؛ "سیامند رحمان". نه هالتر؛ نه 310 و نه هیچ چیز دیگر؛ فقط یک چیز را به یاد می آوریم، خنده و مهربانی کلامِ سیامند.
سیامند رحمان برای ایرانی ها فراتر از یک ورزشکار معمولی بود؛همانی که همه به دنبال دانستن تاریخی بودند که قرار است وزنه بزند تا احتمالا رکورد جدیدی برجای بگذارد. اگر قرار بود قبل از هر مسابقه یک مدال را برای ایران کنار بگذارند قطعا آن سهم سیامند بود.
سیامند رحمان کاری کرد که سیصد برای ایرانی ها دیگر ناخوشایند نیست و حالا به جای یک فیلم ضد ایرانی ؛نماد قدرت همه ما شده است. اما خالق آن دیکر کنار ما نیست و فقط می توانیم با حسرت نبودنش آه بکشیم. تمام آن آرزوهای شیرین برای 2020 و دوباره سرافراز کردن ایران حالا فقط حسرت شده؛ حسرت نبودن سیامند!
به خاطر شیوع ویروس کرونا و برگزار نشدن تجمعات مختلف در کشور، مراسم خاکسپاری سیامند رحمان غریبانه برگزار شد و نتوانستیم آن گونه که باید او را بدرقه کنیم. چه زیبا بود که سیامند را برای رفتن به توکیو بدرقه می کردیم اما... .
حالا جز افسوس هیچ چیز باقی نمانده است؛ این اولین بار نیست که کوچ یک قهرمان نه از ایران؛ بلکه از این دنیا اینچنین قلب های ما را جریحه دار می کند. نمی خواهم عکس هایی که نشانی از نفس کشیدن سیامند نیست و چه تلخ و باورنکردی بود ؛ را در خاطرم نگه دارم. سیامند آن قدر لحظات زیبا ساخته که تصور نمی کردم روزی به جای اشک شوق قهرمانی اش باید برای رفتنش گریه کنم. اما آن چه که شایسته سیامند است زنده نگهداشتن همان حس غرور ایرانی بودنش ، در دل هایمان است.
خاک، ناگهان اسطوره را در آغوش گرفت اما "سیامند" هنوز هم در تصوراتمان می خندد ...
شبنم روحی